چاک دادن


مترادف چاک دادن: پاره کردن، دریدن، شکافتن، درانیدن

متضاد چاک دادن: دوختن

معنی انگلیسی:
cleave, incise, rend, rip, rive, split, tear

لغت نامه دهخدا

چاک دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) شکافتن. پاره کردن. زخم زدن. دریدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- شکاف دادن دریدن . ۲- پاره کردن .

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) شکافتن ، دریدن ، پاره کردن .

مترادف ها

rift (فعل)
بریدن، شکافتن، برش دادن، چاک دادن

strip (فعل)
برهنه کردن، تهی کردن، لخت کردن، چاک دادن، محروم کردن از

tear (فعل)
پاره کردن، گسیختن، گسستن، چاک دادن، دریدن، دراندن

slit (فعل)
شکافتن، چاک دادن، دریدن

incise (فعل)
بریدن، کندن، شکاف دادن، چاک دادن، حجاری کردن

slash (فعل)
شکاف دادن، زخم زدن، چاک دادن، بریده بریده کردن، تخفیف زیاد دادن

kerf (فعل)
چاک دادن

scotch (فعل)
مسدود کردن، له کردن، چاک دادن، زخمی کردن، مانع غلتیدن شدن

unseam (فعل)
چاک دادن، بدون درز کردن

فارسی به عربی

دمعة , سریة , قطع

پیشنهاد کاربران

بپرس