کلیشه ای

/keliSe~i/

معنی انگلیسی:
formulaic, stereotypical

فرهنگ معین

( ~ . ) [ فر - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به کلیشه . ۲ - قالبی ، باسمه ای .

پیشنهاد کاربران

مزخرف، غیر منطقی ، و یه چیزی که با عقل جور درنمیاد یه جور خرافات .
حرفی که اینقدر تکرار میشه یاجمله ای که اینقدر تکرار میشه ، همه ی یک فراکسیون ازاون میگن مثلا دررسانه دائم میگن ماباید فساد مدیریتو جمع کنیم یا مافیای فوتبالو کناربزنیم یا مثلا این ماه دیگه درس خوندمو شروع
...
[مشاهده متن کامل]
میکنم ولی هیچ اقدامی دیده نمیشه واینقدر تکرار شده که وقتی سخنش به میان می آید شما اعصابتان وحالتان خراب میشود ، به این گفته ها دراصطلاح عامه کلیشه گفته میشود ، یاد گرفتن دوستان 😁

:حرفی که عدم جذب مخاطب را در بر داره. ارزش زدن نداره
خشک و جدی و متظاهر
کلیشه ای
تکراری و بدون تغییر
گفتن حرفی درست در موقعه اشتباه که برای رسیدن به احداف شوم استفاده میشود
معنی کلیشه ای یا میگن حرف کلیشه ای نز ن میشه داستان وار , غیر واقعی , غیر منطقی , بدون فکر و حرف کتابی
تکراری ، خسته کننده و مزخرف
موضوع یا سوژه ساده و تکراری
ترسیمی روشن از موضوع یا مفهومی اغراق شده
تصور غیر واقعی از چیزی
تکراری و بی تفکر
از قبل تعین شده قابل پیش بینی تکراری وبی تاثیر
تکرار ی و پیش پا افتاده
تکراری
پیش پا افتاده

بدون انعطاف پذیری ( در روان شناسی )
خشک و بدون تفکر - بدون انعطاف و همانند یک قالبِ از پیش مشخص شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس