گجگین

لغت نامه دهخدا

گجگین. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان ، 15000گزی خاور کرمان و 6000گزی شمال راه شوسه کرمان به ماهان. دامنه ، معتدل و سکنه آن 120 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات ، حبوبات ، میوه جات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

گجگین، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمان در استان کرمان ایران است.
گجگین . ( اِخ ) دهی از دهستان سرآسیاب فرسنگی بخش مرکزی شهرستان کرمان، ۱۵۰۰۰ گزی خاور کرمان و ۶۰۰۰ گزی شمال راه شوسهٔ کرمان به ماهان. دامنه، معتدل. آب آن از قنوات. محصول آن غلات، حبوبات، میوه جات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو ( هم اکنون آسفالت ) است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸ ) .
گجگین با نام اصلی و اولیه گژگین کلمه ائی کاملاً پارسی به معنی محل تلاقی آب و گچ ( گزگین ) ؛ روستائی دارای دهیاری و شورای اسلامی می باشد و در تقسیمات کشوری از توابع دهستان سراسیاب فرسنگی بخش مرکزی کرمان میاشد، گجکین در ۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان قرار دارد. ↵گجگین روستایی با ۳۰۰۰ سال قدمت بوده که در اوایل ورود اعراب به کرمان نزدیک به ۳۵ سال جنگ در محل قلعه ( دخمه ) زرتشتیان جریان داشته و چند جنگ در آن دوران برای دفاع از شهر کرمان پیش آمده و قلعه آن بنام دخمه گژگین تا کنون پا بر جا است و در پائین قلعه مذکور قبرستانی از اعراب وجود دارد، گجگین مدفن امامزاده ابراهیم از نوادگان امام موسی کاظم و موطن بسیاری از مردان بی ادعا است که در زمان های گوناگون برای حفظ وطن، ایران عزیز در مقابل دژخیمان و حرامیان جنگیده و از سایر نقاط کشور در این خصوص عقب نمانده.
آستان باشکوه امامزاده ابراهیم در روستای گجگین واقع شده است.
بر دیوار غربی اتاق مرقد تابلویی است که چگونگی نبش قبر امامزاده در آن به این صورت نوشته شده است:
بنا به نقل چندین نفر از افراد موثق محلی، حدود یک صد سال قبل ( نیمه قرن سیزدهم هجری ) یکی از اهالی زرتشتی روستای حسین آباد، واقع در نزدیکی روستای گژگین چندین روز برای پیدا کردن گاو گم شده خود، روستاها و بیابان های اطراف را جستجو می کند تا این که عبورش به کنار قبر غریبی در مجاورت روستای گژگین می افتد و با توجه به این که از پیدا شدن گاوش مأیوس بوده خطاب به صاحب قبر می گوید: اگر به حق هستی از خدا بخواه تا گاو من پیدا شود و اگر گاو من پیدا شود اتاقی بر مرقدت می سازم و همان جا از خستگی به خواب می رود. هنگامی که از خواب بیدار می شود با کمال تعجب می بیند گاوش در اراضی کشاورزی نزدیک قبر ایستاده، لذا ایشان با خوشحالی گاوش را به روستای خود برده و ماجرا را برای اهالی نقل می نماید و از آن موقع قبر یاد شده به پیر برحق و اراضی مزبور به گاوبوئی معروف می شود تا اینکه یکی از اهالی متدین گجگین سه شب متوالی سید بزرگواری را خواب می بیند که به او می گوید: به مردم بگو به من پیر برحق نگویند، من امامزاده ابراهیم از فرزندان موسی بن جعفر هستم! پس از نقل خواب، شخصی از خوانین روستا به نام هاشم خان که از خوانین محلی بوده به قصد تمسخر و انکار خواب، دستور نبش قبر را می دهد و توسط شخصی به نام «غلامحسین ملا» که غسال و بنا بوده نبش قبر صورت می گیرد و جسد سالم و تازه مردی که انگشتر عقیق بر دستش و طفل خردسالی نیز در کنارش دفن و پارچه سبزی نیز روی آن ها قرار داشته مشاهده و از هوش می رود که اهالی نامبرده را از قبر بیرون آورده و قبر را مجدداً می بندند و از آن موقع به قبر امامزاده ابراهیم مشهور و زیارتگاه دوستداران اهل بیت مبدل می گردد[ ۱] و پس از آن تمامی افراد خانواده هاشم فوت می کنند و خانه هاشم به ویرانه تبدیل می گردد و علیرغم اینکه باغ هاشم در دهانه قنات قرار گرفته تاکنون آباد نگردیده و هر کسی از زارعین که خواسته آن را آباد کند از کردار خود پشیمان و آنرا به همان صورت رها کرده است.
عکس گجگینعکس گجگین
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس