a great deal


معنی: خیلی
معانی دیگر: یک معامله بزرگ

جمله های نمونه

1. There is a great deal of difference between the eager man who wants to read a book, and the tired man who wants a book to read.
[ترجمه گوگل]بین مرد مشتاقی که می خواهد کتاب بخواند و مرد خسته ای که می خواهد کتاب بخواند تفاوت زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تفاوت زیادی بین مرد مشتاقی که می خواهد کتاب بخواند، و آن مرد خسته که کتابی برای خواندن می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I must say that bad news disquiet me a great deal.
[ترجمه گوگل]باید بگویم که اخبار بد من را بسیار ناراحت کرده است
[ترجمه ترگمان]باید بگویم که این خبر بد، من را خیلی آزار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The place changed a great deal and was almost unrecognisable.
[ترجمه abolfazl] منطقه دستخوش تغییرات زیادی شده و تقریبا قابل شناسایی نیست
|
[ترجمه شاهین بقراط] این مکان تغییرات بسیار زیادی کرده و تقریبا" قابل تشخیص نبود .
|
[ترجمه Afd10] آنجا تغییر زیادی کرد و تقریبا قابل شناسایی نبود.
|
[ترجمه گوگل]مکان بسیار تغییر کرد و تقریباً غیرقابل تشخیص بود
[ترجمه ترگمان]این مکان چیز زیادی را تغییر داد و تقریبا ناشناخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Running a kitchen involves a great deal of discipline and speed.
[ترجمه شاهین بقراط] اداره یک آشپزخانه مستلزم دیسیپلین و انضباط و سرعت عمل بسیار زیادی است .
|
[ترجمه گوگل]اداره آشپزخانه مستلزم نظم و سرعت زیادی است
[ترجمه ترگمان]اجرای یک آشپزخانه شامل مقدار زیادی نظم و انضباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The tool matters a great deal to him.
[ترجمه گوگل]ابزار برای او اهمیت زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]این ابزار خیلی به او اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a great deal of opposition to the war.
[ترجمه گوگل]مخالفت های زیادی با جنگ وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مخالفت زیادی با جنگ وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A great deal of whiskey is made in Scotland.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی ویسکی در اسکاتلند ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی ویسکی در اسکاتلند ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lawrence Durrell wrote a great deal of poetry.
[ترجمه گوگل]لارنس دورل شعر زیادی سروده است
[ترجمه ترگمان]لارنس دورل مقدار زیادی شعر را نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company has invested a great deal of time and effort in setting up new training schemes.
[ترجمه گوگل]این شرکت زمان و تلاش زیادی را برای راه اندازی طرح های آموزشی جدید سرمایه گذاری کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت زمان و تلاش زیادی را برای راه اندازی طرح های آموزشی جدید سرمایه گذاری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The report contains a great deal of statistical information.
[ترجمه گوگل]این گزارش حاوی اطلاعات آماری زیادی است
[ترجمه ترگمان]این گزارش شامل مقدار زیادی از اطلاعات آماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A motorcar costs a great deal of money.
[ترجمه گوگل]یک اتومبیل موتوری هزینه زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]A پول زیادی خرج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That car matters a great deal to him.
[ترجمه گوگل]آن ماشین برای او اهمیت زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]این ماشین خیلی براش مهمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was a great deal interested in music.
[ترجمه سمیرا] من خیلی به موسیقی علاقه مندهستم
|
[ترجمه گوگل]او علاقه زیادی به موسیقی داشت
[ترجمه ترگمان]او به موسیقی بسیار علاقه مند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nowadays, a great deal can be done to alleviate back pain.
[ترجمه گوگل]امروزه می توان کارهای زیادی برای کاهش کمردرد انجام داد
[ترجمه ترگمان]امروزه، یک معامله بزرگ می تواند برای تسکین درد کمر انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Children learn a great deal by playing about with sand and water.
[ترجمه گوگل]کودکان با بازی با ماسه و آب چیزهای زیادی یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]کودکان با بازی کردن در مورد شن و ماسه، خیلی چیزها را یاد می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیلی (قید)
a great deal, very, many, much, extremely, far, extra, lot, crazy, ghastly, appreciably, jolly, considerably, damnably, highly, much more

انگلیسی به انگلیسی

• to a very much extent (e.g., " we enjoyed ourselves a great deal at the party"); not often or in large quantities (e.g., "i don't drink a great deal of alcohol")

پیشنهاد کاربران

scores of something
a lot of people or things=
Scores of victims were killed
Scores of reporters gathered outside the courthouse
یک عالَمه
چه بسا
کُلی
بسیار زیاد
a lot of البته فقط برای مفرد ها
a great deal of sth
مقدار قابل توجهی از چیزی
مقدار زیادی، یک مقدار زیاد
خیلی زیاد

بپرس