a lot of

/ə lɑt ʌv//ə lɒt ɒv/

جمله های نمونه

1. It takes a lot of thought and effort and downright determination to be agreeable.
[ترجمه نرگس عزیزی اقدم] تلاش وکوشش زیادی را می خواهد وکاملا قابل قبول است
|
[ترجمه نرگس عزیزی اقدم] تلاش زیاد رامیخواهد وعزم خالص تا سازگار باشد
|
[ترجمه گوگل]برای موافق بودن نیاز به فکر و تلاش زیاد و عزم جدی است
[ترجمه ترگمان]فکر و تلاش زیاد و عزم جزم برای خوشایند بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tinned fruit usually has a lot of syrup with it.
[ترجمه شهرزاد] میوه کنسروی معمولا دارای شربت زیادی است
|
[ترجمه نرگس عزیزی اقدم] میوه ی کنسرو شده معمولا دارای شربت زیادی است
|
[ترجمه گوگل]میوه های کنسرو شده معمولاً شربت زیادی به همراه دارند
[ترجمه ترگمان]میوه Tinned معمولا حاوی مقدار زیادی شربت با آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The conference is going to be a lot of extra work.
[ترجمه گوگل]کنفرانس کار اضافی زیادی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس کار بسیار زیادی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A new computer system entails a lot of re-training.
[ترجمه گوگل]یک سیستم کامپیوتری جدید مستلزم آموزش مجدد زیادی است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کامپیوتری جدید مستلزم آموزش مجدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has a lot of correspondence to deal with.
[ترجمه گوگل]او مکاتبات زیادی برای رسیدگی دارد
[ترجمه ترگمان]اون خیلی نامه داره که باید باه اش کنار بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He owes a lot of money to Mr. Smith.
[ترجمه گوگل]او پول زیادی به آقای اسمیت بدهکار است
[ترجمه ترگمان]به آقای اسمیت پول زیادی بدهکاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's usually a lot of traffic at this time of day.
[ترجمه گوگل]معمولاً در این زمان از روز ترافیک زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]معمولا در این زمان از روز تعداد زیادی ترافیک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The farmer grows a lot of wheat.
[ترجمه FH] کشاورز مقدار زیادی گندم می کارد
|
[ترجمه Salma] کشاورز گندم های زیادی می کارد
|
[ترجمه گوگل]کشاورز گندم زیادی می کارد
[ترجمه ترگمان]کشاورز گندم زیادی بزرگ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a lot of mud on the ground.
[ترجمه گوگل]گل و لای زیادی روی زمین بود
[ترجمه ترگمان]روی زمین خیلی گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Oh, you've got a lot of candies!Will you split with us?
[ترجمه گوگل]اوه، شما مقدار زیادی آب نبات دارید! آیا از ما جدا می شوید؟
[ترجمه ترگمان]! اوه، تو خیلی شیرینی داری از ما جدا میشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They spent a lot of money equipping the school with new computers.
[ترجمه گوگل]آنها پول زیادی را صرف تجهیز مدرسه به رایانه های جدید کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها پول زیادی صرف تجهیز مدرسه با کامپیوترهای جدید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have a lot of free time today.
[ترجمه گوگل]امروز وقت آزاد زیادی دارم
[ترجمه ترگمان]من امروز وقت آزاد زیادی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A lot of nit-picking was going on about irrelevant things.
[ترجمه گوگل]در مورد چیزهای بی ربط، کله پاچه های زیادی در جریان بود
[ترجمه ترگمان]یه عالمه چیزای دیگه هم که مربوط به مسائل مربوط به نامربوط میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You have a lot of nerve.
[ترجمه گوگل]خیلی اعصاب داری
[ترجمه ترگمان] عجب رویی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You need a lot of self-discipline when you're doing research work on your own.
[ترجمه گوگل]هنگامی که به تنهایی کار تحقیقاتی انجام می دهید، به نظم و انضباط زیادی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]زمانی که تحقیقات خود را روی خودتان انجام می دهید نیاز به نظم و انضباط زیادی دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• very much, very many

پیشنهاد کاربران

مقدار زیاد
برای اسم قابل شمارش و اسم غیر قابل شمارش استفاده می شود
scores of something
a lot of people or things=
Scores of victims were killed
Scores of reporters gathered outside the courthouse
an awful lot ( also a whole lot informal ) ( =a very large amount or number )
a surfeit of something
مقدار زیاد_تعداد زیاد
برای اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش بکار میره
تعداد زیادی از
زیاد ، بیشتر، همه
. There is alot of wind in summer
. There is lots of wind in summer
a lot of قبل از اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش استفاده می شه.
. I have a lot of pens on my desk
. A lot of rain falls in fall
اما a lot قید هست و هیچوقت قبل از اسم نمیاد و اغلب ته جمله میاد.
. I don't walk alot
Why did you buy a lot of paint?چرا ( این همه ) رنگ خریدی؟
بسیار
there's . . . . . . . . wind in summer
جای خالی باید از کدام مقدار زیادی استفاده کنیم؟؟
سلام
ببخشید فرق a lot و a lot of چیه و هر کدوم چه کاربردایی داره
سپاسگزارم
بسیاری از
بیشتر از
مترادف هایی که میتونین ازش استفاده کنین ، مهم در ازمون ایلتس
A great deal of
A large number of
A great number of
Loads of

بسیار زیاد در حدی که قابل شمردن نباشد
خیلی از، بسیاری از، کلی
تعداد زیادی
more of some things or some one

بسیار، زیاد ، بسیار زیاد
زیاد ، فراوان ، very very
شمار بسیار ( از ) ، شمار بسیاری ( از ) ، شمار افزون ( از ) ، شمار افزونی ( از ) ، شمار زیادی ( از )
[خودمانی، عامیانه]
یک خروار ، یک عالمه ، کلی
خیلی_زیاد_بسیار یا many که به معنی تعداد زیاد است

متضادش هم بگذارید
معنی: بسیار زیاد - زیاد - بسیار - مقدار زیادی از چیزی.
مقدار زیاد
بسیاری از، تعداد زیادی ، زیادی ، بسیار زیاد، مقدار زیادی
she has a lot of friends = او دوستان بسیار زیادی دارد.

بسیاری
مقدر زیاد
خیلی از - زیاد - بسیار
بیشتر - تعداد زیادی - خیلی از
زیاد. بسیار
خیلی از
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس