bilirubin


(رنگدانه ی سرخ مایل به زرد c33h36h4o6 - موجود در زهره که در خون و پیشاب وجود دارد و زیادی آن موجب یرقان می گردد) بیلی روبین، سرخ زهره

جمله های نمونه

1. As these disorders progress, the level of unconjugated bilirubin in the blood rises.
[ترجمه گوگل]با پیشرفت این اختلالات، سطح بیلی روبین غیر کونژوگه در خون افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت این اختلالات، سطح of bilirubin در خون بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is caused by the leakage of conjugated bilirubin from damaged parenchymal cells into the sinusoids.
[ترجمه گوگل]این امر به دلیل نشت بیلی روبین کونژوگه از سلول های پارانشیم آسیب دیده به سینوسوئیدها ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]این ناشی از نشت of مزدوج از سلول های parenchymal آسیب دیده به درون sinusoids است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. High bilirubin concentration effects the color in most other glucose determinations, but bilirubin causes little interference in the o-toluidine procedure.
[ترجمه گوگل]غلظت بالای بیلی روبین روی رنگ در بسیاری از تعیین‌های دیگر گلوکز تأثیر می‌گذارد، اما بیلی روبین تداخل کمی در روش o-toluidine ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]غلظت بالا bilirubin رنگی را در بسیاری از تصمیم گیری های مربوط به گلوکز، تحت تاثیر قرار می دهد، اما bilirubin باعث تداخل اندک در روش o - تولوییدین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Since conjugated bilirubin is water-soluble, it will be excreted in the urine by the kidney.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بیلی روبین کونژوگه محلول در آب است، از طریق کلیه از طریق ادرار دفع می شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که bilirubin مزدوج شدن آب است، از طریق کلیه ها دفع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is then necessary for the bilirubin to be transported to the liver where it is conjugated for excretion in the bile.
[ترجمه گوگل]سپس لازم است بیلی روبین به کبد منتقل شود و در آنجا برای دفع در صفرا کونژوگه می شود
[ترجمه ترگمان]سپس لازم است که bilirubin به کبد منتقل شوند و در آنجا برای دفع در صفرا مزدوج هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Urinary bilirubin levels are negative since the level of conjugated bilirubin is normal or only slightly increased. 23
[ترجمه گوگل]سطح بیلی روبین ادرار منفی است زیرا سطح بیلی روبین کونژوگه طبیعی است یا فقط کمی افزایش یافته است 23
[ترجمه ترگمان]سطوح ادراری منفی هستند چون سطح of مزدوج عادی است یا کمی بیشتر می شود ۲۳
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Biliverdin was biliverdin reductase reduced to bilirubin, and free iron and transferrin binding.
[ترجمه گوگل]Biliverdin بیلیوردین ردوکتاز کاهش یافته به بیلی روبین، و آهن آزاد و ترانسفرین اتصال بود
[ترجمه ترگمان]Biliverdin was reductase بود که به bilirubin تقلیل یافت و آهن آزاد و transferrin آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The principal pigment in bile is bilirubin bile its colour.
[ترجمه گوگل]رنگدانه اصلی در صفرا بیلی روبین صفرا رنگ آن است
[ترجمه ترگمان]رنگ pigment که در صفرا وجود دارد رنگ خود را صفرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The levels of serum uric acid and bilirubin were detected.
[ترجمه گوگل]سطح اسید اوریک سرم و بیلی روبین تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]میزان اسید اوره serum و bilirubin detected تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective Evaluation for SCR oxidation method measuring bilirubin.
[ترجمه گوگل]ارزیابی هدف برای روش اکسیداسیون SCR برای اندازه گیری بیلی روبین
[ترجمه ترگمان]ارزیابی عینی برای روش اکسیداسیون SCR اندازه گیری bilirubin
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hepatic jaundice may be subdivided into two groups based on the type of bilirubin in excess, conjugated bilirubin or unconjugated bilirubin.
[ترجمه گوگل]زردی کبدی ممکن است بر اساس نوع بیلی روبین اضافی به دو گروه بیلی روبین کونژوگه یا بیلی روبین غیر کونژوگه تقسیم شود
[ترجمه ترگمان]یرقان سفید ممکن است به دو گروه براساس نوع of در bilirubin اضافی، conjugated یا unconjugated تقسیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The microsomal fraction of the Parenchymal cell is responsible for the conjugation of bilirubin.
[ترجمه گوگل]بخش میکروزومی سلول پارانشیم مسئول کونژوگه بیلی روبین است
[ترجمه ترگمان]بخش microsomal از سلول Parenchymal مسیول الحاق of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mesobilirubinogen, urobilinogen, and urobilin represent intestinal breakdown products of bilirubin catabolism. 220.
[ترجمه گوگل]مزوبیلی روبینوژن، اوروبیلینوژن و اوروبیلین محصولات تجزیه روده ای از کاتابولیسم بیلی روبین را نشان می دهند 220
[ترجمه ترگمان]Mesobilirubinogen، urobilinogen و urobilin محصولات خرابی روده ای of catabolism را نشان می دهند ۲۲۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The damaged parenchymal cells lose their ability to either conjugate bilirubin or to transport the bilirubin that is conjugated into the bile.
[ترجمه گوگل]سلول های پارانشیمی آسیب دیده توانایی خود را برای کونژوگه کردن بیلی روبین یا انتقال بیلی روبین مزدوج شده به صفرا از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]سلول های آسیب دیده parenchymal توانایی خود را برای مزدوج شدن یا انتقال the که در صفرا مزدوج هستند را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We found no significant difference in peak recorded serum bilirubin concentrations between the groups.
[ترجمه گوگل]ما هیچ تفاوت معنی‌داری در حداکثر غلظت بیلی روبین سرم بین گروه‌ها پیدا نکردیم
[ترجمه ترگمان]ما هیچ تفاوت قابل توجهی در اوج غلظت bilirubin سرم recorded بین گروه ها پیدا نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] بیلی روبین ؛ رنگریزه ی ناشی از تجزیه هموگلوبین

انگلیسی به انگلیسی

• red-yellow pigment in urine and blood and bile

پیشنهاد کاربران

بپرس