break new ground


1- مخل شدن، مزاحم شدن، سرزده وارد شدن 2- کلام کسی را قطع کردن، ابداع کردن، بنای تازه ای را آغاز کردن

انگلیسی به انگلیسی

• find new routes, discover new possibilities

پیشنهاد کاربران

بدعت گذاشتن
طرحی نو درانداختن
متفاوت از دیگران رفتار کردن
Do something that has not been done before
to do or discover something new/ do something innovative that is regarded as an advance or of positive benefit
انجام کار یا کشف کردن چیز جدیدی/ انجام دادن کار مفید و خلاقانه
The marketing campaign on social networking sites is breaking new ground
...
[مشاهده متن کامل]

"with the use of computer - generated imagery, the film broke new ground"

به جنبه های جدید و متفاوتی پرداختن، بنای تازه ای نهادن
انجام دادن چیزی که قبلا انجام نشده است.
کشف کردن امکانات جدید

بپرس