cutting edge

/ˈkʌtɪŋˈedʒ//ˈkʌtɪŋedʒ/

پیشرو، پیشگام، مطابق آخرین روش های علمی، لبه ی بران، هرچیز موثر یا اصلی، هرچیز موثر یا اصلی پیشرو، مطابق آخرین روشهای علمی cutting edge technology تکنولوژی پیشرفته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the sharp edge of a cutting implement, such as scissors, a knife, or the like, that serves to cut or penetrate something.
مشابه: blade, edge

(2) تعریف: the leading position; forefront; vanguard.

- discoveries on the cutting edge of genetic engineering
[ترجمه گوگل] اکتشافات در لبه برش مهندسی ژنتیک
[ترجمه ترگمان] کشفیات در زمینه لبه برش مهندسی ژنتیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The deck represents the cutting edge in CD reproduction.
[ترجمه گوگل]عرشه نشان دهنده لبه برش در تولید مثل CD است
[ترجمه ترگمان]عرشه، لبه برش در تولید مثل CD را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This shipyard is at the cutting edge of world shipbuilding technology.
[ترجمه jamal] این کارخانه کشتی سازی در نوک پیکان پیشرفت تکنولوژی کشتی سازی جهان قرار دارد.
|
[ترجمه گوگل]این کارخانه کشتی سازی در لبه برش فناوری کشتی سازی جهان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این کارخانه کشتی سازی در لبه برشی تکنولوژی کشتی سازی جهان قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But this is the cutting edge of labor.
[ترجمه گوگل]اما این لبه برش کار است
[ترجمه ترگمان]اما این کار پایان کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The decade's retreat from the cutting edge is certainly in evidence.
[ترجمه گوگل]عقب نشینی دهه از لبه برش مطمئناً مشهود است
[ترجمه ترگمان]یک دهه عقب نشینی از لبه برشی قطعا مدرک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cutting edge: A small Stockton hair salon is proving it is a cut above the rest in competitions.
[ترجمه گوگل]لبه برش: یک آرایشگاه کوچک استاکتون ثابت می کند که در مسابقات برتر از بقیه است
[ترجمه ترگمان]لبه برش: یک سالون کوچک مو به عنوان یک برش از بقیه در رقابت ها نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We seem to lack the cutting edge right now.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ما در حال حاضر فاقد لبه برش هستیم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که ما الان داریم لبه شکاف رو کم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In part two: cutting edge . . . the powerboat racers set for the world championships.
[ترجمه گوگل]در بخش دوم: لبه برش مسابقات قایق های موتوری برای مسابقات قهرمانی جهان آماده شدند
[ترجمه ترگمان]در بخش دو: لبه برش، مسابقه اسب دوانی powerboat برای مسابقات قهرمانی جهان تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They fear that its place at the cutting edge of environmental radicalism has been taking by groups such as Earth First.
[ترجمه گوگل]آنها می ترسند که جایگاه آن در لبه برش رادیکالیسم زیست محیطی توسط گروه هایی مانند Earth First گرفته شده باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها می ترسند که جای آن در لبه برشی از تندروی زیست محیطی توسط گروه هایی مانند زمین اول گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There s no cutting edge at the moment.
[ترجمه مسعود] در حال حاضر هیچ پیشرفتی و توسعه ای وجود ندارد
|
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هیچ لبه ای وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در حال بریدن چیزی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Guivier's discoveries placed him at the cutting edge of medical research.
[ترجمه گوگل]اکتشافات Guivier او را در لبه برش تحقیقات پزشکی قرار داد
[ترجمه ترگمان]کشفیات Guivier او را در لبه برش تحقیقات پزشکی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the cutting edge doesn't come cheap.
[ترجمه گوگل]اما لبه برش ارزان نیست
[ترجمه ترگمان]اما لبه شکاف خیلی ارزان به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both Dada and Surrealism were once at the cutting edge of art and design.
[ترجمه شهرام س] دادا و سورئالیسم هر دو ، یکی از پیشگامان هنر و طراحی بودند.
|
[ترجمه گوگل]هم دادا و هم سوررئالیسم زمانی در لبه هنر و طراحی بودند
[ترجمه ترگمان]هر دو Dada و Surrealism زمانی در لبه برش هنر و طراحی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is the cutting edge of Hartlepool's economy increasing profits, turnover, employees and training.
[ترجمه گوگل]این لبه برش اقتصاد هارتلپول است که سود، گردش مالی، کارمندان و آموزش را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این لبه برشی از اقتصاد Hartlepool است که سود، گردش مالی، کارمندان و آموزش را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Despite lacking the cutting edge, Villa continued to create openings throughout the second half.
[ترجمه گوگل]ویلا علیرغم نداشتن لبه برش، در نیمه دوم به ایجاد فضاهای باز ادامه داد
[ترجمه ترگمان]با وجود نداشتن لبه برش، ویلا در نیمه دوم به ایجاد روزنه ای در میان نیمه دوم ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] انتهای برش - لبه برنده
[ریاضیات] لبه ی برش، لبه ی برنده، لبه ی تیغه

انگلیسی به انگلیسی

• forefront, place of greatest activity
modern, updated, on the forefront of technology
the cutting edge of something is the part of it which is most likely to change things or have a particular effect.
if you are at the cutting edge of something, you are involved in its most recent developments.

پیشنهاد کاربران

پیشرو، پیشگام
معنی دوم که اصلا اشاره ای بهش نشده advantage هست. . . یعنی برتری، تفوق، مزیت
فناوری نوآورد
پیشران - نیروی محرک
cutting edge یا همان leading edge در واقغ اشاره دارد به لبه های جلو پروانه کشتی که آب را میشکافد ( cutting through ) و کشتی را رو به جلو میبرد. و همچنین بعدا برای سطح بال هواپیما استفاده گردید از اینرو این کلمه مصطلح شده است با معانی پیشتاز، پیشرو ، پیشگام و مدرن
لبه بران چاقو
State of the art, Up to date, Modern
تحولات جدید
پیشتاز، پیشرفته ترین مرحله، آخرش, آخرین. . Cutting edge in scientific discoveries آخرین یافته های علمی
بروزترین - پیشرفته ترین
Leading
Latest

پیشگام. مدرن
. . . Cutting - edge technologies were
تکنولوژی پیشگام یا مدرن
آخرین سیستم
بسیار پیشرفته و مدرن /جدید
Very modern، recent and with newest features

If you are at the cutting edge of a particular field of activity, you are involved in its most important or most exciting developments.
نقطه ی عطفِ. . . .
هیجان انگیزترین مرحله ی. . .
نقطه ی اوجِ. . . .
قله ی . . .

مطابق آخرین روش های علمی
همگام و مطابق با تکنولوژی روز
طلایه، طلایه دار ، جلودار
حرف آغازین
پیشتاز، طلایه، جلودار
اساسی_بنیادی_نقطه عطف _ نکته مهم مورد بحث
Extremely modern and advanced
بسیار پیشرفته
بسیار پیشرفته
پیشرفته
فوق العاده پیشترفته
آخرین مدل
به روز
( adj. technologically - advanced ( when used as an adjective, the phrase is usually hyphenated
تکنولوژی جدید
New - tech

تکنولوژی جدید
پیشرفته ترین تکنولوژی
پیشتاز ، پیشاهنگ
- مدرن ترین مرحله از توسعه در یک نوع خاص از کار و یا فعالیت
- جدید ترین و پیشرفته ترین حد توسعه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس