casualty

/ˈkæʒəwəlti//ˈkæʒʊəlti/

معنی: سانحه، تصادفات
معانی دیگر: تصادف (به ویژه تصادف مهلک)، دژ رویداد، (ارتش) کشته یا زخمی یا اسیر، (جمع) تلفات، کشته، زخمی، هرکسی که در اثر سانحه زخمی یا کشته شود، خسارت و تلفات (در اثر حادثه)، تلفات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: casualties
(1) تعریف: a member of the armed forces removed from active duty as a result of being killed, wounded, captured, or missing in action.
مشابه: captive, fatality, prisoner, victim

(2) تعریف: the victim of a severe accident, esp. one that results in death.
مترادف: sufferer, victim
مشابه: fatality, prey, unfortunate

(3) تعریف: a thing or person harmed or lost as a result of some event or situation.
مترادف: victim
مشابه: collision, crash, fatality, glitch, mishap, wreck

- This legislation was a casualty of the President's feud with Congress.
[ترجمه گوگل] این قانون قربانی اختلاف رئیس جمهور با کنگره بود
[ترجمه ترگمان] این قانون یکی از تلفات دشمنی رئیس جمهور با کنگره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. casualty insurance
بیمه ی تصادفات،بیمه ی سوانح

2. casualty insurance
بیمه ی آسیب بدنی و خسارت (به جز آتش سوزی)

3. there are fears that the casualty toll may be higher
بیم آن می رود که میزان تلفات بیشتر باشد.

4. losses that befell them by mere casualty
زیان هایی که فقط به خاطر بدشانسی متوجه آنها شد.

5. He was admitted to the casualty ward.
[ترجمه گوگل]او در بخش مجروحان بستری شد
[ترجمه ترگمان]او به بخش مصدومان پذیرش پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She lost her job in 198 a casualty of the recession.
[ترجمه گوگل]او کار خود را در سال 198 به دلیل رکود اقتصادی از دست داد
[ترجمه ترگمان]او شغلش را در ۱۹۸ قربانی رکود اقتصادی از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The driver was rushed to casualty after the car accident.
[ترجمه Edris nozari] راننده پس از تصادف سریعا تلف ( کشته ) شد
|
[ترجمه گوگل]پس از تصادف راننده به سرعت به سمت مصدوم منتقل شد
[ترجمه ترگمان]راننده پس از تصادف اتومبیل به کشته شدن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She read through the casualty list anxiously.
[ترجمه N] او با نگرانی لیست سانحه را خواند
|
[ترجمه گوگل]او با نگرانی فهرست قربانیان را خواند
[ترجمه ترگمان]او با نگرانی فهرست را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Training includes realistic simulation of casualty procedures.
[ترجمه گوگل]آموزش شامل شبیه سازی واقع بینانه رویه های مصدوم است
[ترجمه ترگمان]آموزش شامل شبیه سازی واقع گرایانه از روش های تلفات می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was admitted to casualty with head injuries.
[ترجمه گوگل]وی با جراحات وارده از ناحیه سر بستری شد
[ترجمه ترگمان]او در اثر جراحت های ناشی از بیماری پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Small shops have been a casualty of the recession.
[ترجمه گوگل]مغازه های کوچک قربانی رکود بوده اند
[ترجمه ترگمان]مغازه های کوچک قربانی رکود اقتصادی بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are fears that the casualty toll may be higher.
[ترجمه گوگل]بیم آن می رود که تعداد تلفات بیشتر باشد
[ترجمه ترگمان]ترس هایی وجود دارند که تلفات تلفات ممکن است بالاتر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr. Jones was the first casualty of the firm's cut - backs.
[ترجمه گوگل]آقای جونز اولین قربانی شکست شرکت بود
[ترجمه ترگمان]اقای جونز اولین قربانی آن شرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She treats skin and soft tissue injuries in casualty.
[ترجمه گوگل]او آسیب های پوستی و بافت نرم مصدوم را درمان می کند
[ترجمه ترگمان]او با جراحات پوستی و بافت نرم در سوانح رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She had to be rushed to casualty.
[ترجمه گوگل]او باید با عجله به سمت مجروح منتقل می شد
[ترجمه ترگمان] اون باید برای کشته شدن عجله داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سانحه (اسم)
accident, event, casualty, calamity

تصادفات (اسم)
casualty

انگلیسی به انگلیسی

• injured person, someone who has been killed (as a result of war, natural disaster, accident, etc.); accident
a casualty is a person who is injured or killed in a war or an accident.
if a person is the casualty of an event or situation, they have suffered badly as a result of it.

پیشنهاد کاربران

casualty ( n ) ( k�ʒəlti ) =a person who is killed or injured in war or in an accident, e. g. highway casualties. Both sides had suffered heavy casualties.
casualty
به صورت مفرد: قربانی، تلف شده
به صورت جمع ( casualties ) : تلفات ( کشته یا زخمی )
Victim
A casualty, as a term in military usage, is a person in military service, combatant or non - combatant, who becomes unavailable for duty due to any of several circumstances, including death, injury, illness, capture or desertion
...
[مشاهده متن کامل]

تلفات انسانی یا فقط تلفات ( انگلیسی: Casualties ) یک عبارت است برای توصیف کشته شدگان یا آسیب دیدگان از یک رویداد یا حادثه.
در کاربرد نظامی، �تلفات انسانی� به یک یا تعدادی شخص نظامی، پیکارگر، یا غیر نظامی گفته می شود که در طی یک جنگ یا عملیات نظامی، دچار مرگ، معلولیت، بیماری، یا ناتوانی جسمی شده اند، به آن ها که زنده مانده اند و دچار معلولیت، بیماری، یا ناتوانی جسمی موقت یا دائم شده اند، مجروح جنگی گفته می شود.
در کاربرد غیر نظامی، �تلفات انسانی� یا تنها �تلفات�، اشاره به یک یا تعدادی انسان یا حیوان دارد که در طی یک حادثه مانند ریزش معدن، حوادث رانندگی، سقوط هواپیما، فاجعه و غیره، دچار مرگ، معلولیت، بیماری، یا ناتوانی جسمی شده اند.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Casualty_(person)
How nature becomes a casualty of war
چطور طبیعت تبدیل میشه به قربانی جنگ
casualty ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: تلفات
تعریف: هر فردی که ازنظر سازمان نظامی با وضعیتی به یکی از صورت های زیر ازدست رفته تلقی می شود: مرده یا مفقود الاثر یا بیمار یا زخمی یا در مکان نامعلوم
1 - کشته یا زخمی در تصادف یا جنگ
2 - قربانی
3 - اورژانس بیمارستان
Noun - uncountable :
اتاق اورژانس در بیمارستان ها
Emergency room
به عنوان مثال :
He ended up in casualty last night
⁦✔️ ( جمع ) ⁩تلفات، قربانیان
Demand is still weak, and it is being threatened again as COVID’s 3rd wave in Europe is blocking the opening of markets, and Asia’s emerging giant India is recording an increase of COVID casualties
Oilprice. com@
تلفات برای حوادثی مثل زلزله
● تلف شده، قربانی ( جمع= تلفات )
● مصدوم
● اورژانس

قربانی
مصدوم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس