captivation


معنی: شیفتگی، اسارت
معانی دیگر: شیفتگی، اسارت

جمله های نمونه

1. That captivation proved, once again, the power of photography to open eyes—and hearts and minds—with a single image.
[ترجمه گوگل]این جذابیت یک بار دیگر قدرت عکاسی را در باز کردن چشم ها - و قلب ها و ذهن ها - با یک تصویر ثابت کرد
[ترجمه ترگمان]آن captivation یکبار دیگر ثابت کرد که قدرت عکاسی برای باز کردن چشم ها - و قلب و ذهن - با یک تصویر واحد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Why?100 blessing she . . . . . . how?"The easy way captivation ground asks, doesn't know to is asking oneself as well and still asks other people.
[ترجمه گوگل]"چرا؟ 100 او را برکت می دهد چگونه؟" راه آسانی که زمین اسیر می پرسد، نمی داند که از خودش نیز سوال می کند و همچنان از دیگران می پرسد
[ترجمه ترگمان]چرا؟ چه نعمتی است! \" راه آسان که زمین می خواهد بپرسد، نمی داند از خودش هم می پرسد و هنوز هم از دیگران می پرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The young man did not analyze the process of his captivation and enrapturement, for love to him was a mystery and could.
[ترجمه گوگل]مرد جوان روند اسیر شدن و شیفته خود را تجزیه و تحلیل نکرد، زیرا عشق به او یک راز بود و می توانست
[ترجمه ترگمان]مرد جوان به تجزیه و تحلیل روند کار his و enrapturement پرداخت، زیرا عشق به او یک راز بود و می توانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The young man did not analyze the process of his captivation and enrapturement, for love to him was a mystery and could not be analyzed.
[ترجمه گوگل]مرد جوان روند اسیر و شیفته خود را تجزیه و تحلیل نکرد، زیرا عشق به او یک راز بود و قابل تجزیه و تحلیل نبود
[ترجمه ترگمان]این مرد جوان، فرآیند of و enrapturement را تجزیه و تحلیل نکرد، زیرا عشق به او یک راز بود و نمی توانست مورد تحلیل قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children are animated to accurate animosity of anguish which they may be captivation central.
[ترجمه گوگل]کودکان به خصومت دقیق اضطرابی متحرک می شوند که ممکن است محور اصلی آنها باشد
[ترجمه ترگمان]کودکان در برابر خصومتی دقیق که ممکن است مرکز آن باشند، به هیجان می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While historians generally date the Space Age back to Sputnik's launch in 195 our captivation with space travel began much earlier.
[ترجمه گوگل]در حالی که مورخان عموماً عصر فضا را به پرتاب اسپوتنیک در سال 195 برمی‌گردانند، جذب ما با سفرهای فضایی خیلی زودتر آغاز شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که تاریخ شناسان به طور کلی قدمت عصر فضا به پرتاب اسپوتنیک را در سال ۱۹۵ میلادی به فضا پرتاب کردند، سفر فضایی ما زودتر شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Song shrugs shoulders and bathe small unlock heart of the captivation of base.
[ترجمه گوگل]آهنگ شانه هایش را بالا می اندازد و قلب کوچک اسیر پایگاه را باز می کند
[ترجمه ترگمان]این آهنگ شانه بالا می اندازد و قلب کوچک باز of باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Should can't be namely male, the eyes sweep toward the man who signs one face ice frost in the hall, Chu's breeze as well had some captivation.
[ترجمه گوگل]اگر نمی‌تواند مرد باشد، چشم‌ها به سمت مردی می‌رود که در سالن یخبندان یک چهره را امضا می‌کند، نسیم چو نیز کمی مجذوب‌کننده بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش به طرف مردی که در راهرو یخ زده و یخ زده را نشان می دهد، حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیفتگی (اسم)
captivation, infatuation, preoccupation

اسارت (اسم)
captivity, captivation, bondage, enslavement, yoke, thraldom, thralldom

انگلیسی به انگلیسی

• enchantment, being charmed

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : captivate / capture
✅️ اسم ( noun ) : captivation / captive / captivity / captor / capture / capturer
✅️ صفت ( adjective ) : captivating / captive
✅️ قید ( adverb ) : captivatingly

بپرس