caramelize

/ˈkerəməˌlaɪz//ˈkerəməˌlaɪz/

آب نبات کارامل (از شکر و شیر و غیره)، تبدیل به کارامل کردن، بصورت قند سوخته درامدن یادراوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: caramelizes, caramelizing, caramelized
مشتقات: caramelization (n.)
• : تعریف: to turn or be turned into caramel.

جمله های نمونه

1. Cook until the sugar starts to caramelize.
[ترجمه گوگل]بپزید تا شکر شروع به کاراملی شدن کند
[ترجمه ترگمان]آنقدر بپزید تا قند شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cook until onion begins to caramelize.
[ترجمه گوگل]بپزید تا پیاز شروع به کاراملی شدن کند
[ترجمه ترگمان]کوک تا وقتی که پیاز شروع به caramelize کند، کوک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The first course, Seared Sea Scallop with caramelized cauliflower, citrus fruits and salsify, is a studied plate.
[ترجمه گوگل]اولین دوره، ماهی صدفی دریایی با گل کلم کاراملی، مرکبات و سالسیفیک، یک بشقاب مورد مطالعه است
[ترجمه ترگمان]اولین دوره، Scallop دریایی با گل کلم، مرکبات و مرکبات، یک بشقاب مورد مطالعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Start by caramelizing some onions.
[ترجمه گوگل]با کارامل کردن مقداری پیاز شروع کنید
[ترجمه ترگمان]با caramelizing مقداری پیاز شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Forget the smooth, caramelized blandishments of cognac.
[ترجمه گوگل]مواد صاف و کاراملی شده کنیاک را فراموش کنید
[ترجمه ترگمان]چاپلوسی و چاپلوسی caramelized کنیاک را فراموش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I need a - a whatchamacallit - one of those things that you can caramelize sugar with.
[ترجمه گوگل]من به یک - واچاماکالیت - یکی از آن چیزهایی نیاز دارم که می توانید شکر را با آن کاراملی کنید
[ترجمه ترگمان]من به یکی از اون چیزایی که می تونی توش شکر بگی احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Grand Finale: A stunning Napoleon made with layers of puff pastry, hazelnut mousse, caramelized apples and muscat zabaglione.
[ترجمه گوگل]فینال بزرگ: ناپلئونی خیره کننده ای که با لایه هایی از خمیر پف دار، موس فندق، سیب های کاراملی شده و مسقطی زاباگلیون درست شده است
[ترجمه ترگمان]گراند finale: ناپلئون با لایه های of puff، hazelnut mousse، سیب caramelized و muscat zabaglione ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Roast turkey in preheated oven, basting every 20 minutes and adding water to the pan if the glaze starts to caramelize.
[ترجمه گوگل]بوقلمون را در فر از قبل گرم شده تفت دهید، هر 20 دقیقه یکبار بپزید و اگر لعاب شروع به کاراملی شدن کرد، به تابه آب اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]بوقلمون سرخ شده را در فر preheated بریزید، هر ۲۰ دقیقه به آن بزنید و اگر the به caramelize برسد، آب را به ماهی تابه اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even unenthusiastic vegetable eaters will be won over by the caramelized rounds of giant onion and crescents of bright orange sweet potato.
[ترجمه گوگل]حتي سبزي‌خوران بي‌علاقه نيز با پيازهاي غول‌آسا و هلال‌هاي سيب زميني شيرين نارنجی روشن، برنده خواهند شد
[ترجمه ترگمان]حتی eaters unenthusiastic نیز با پیاز داغ و انحنای یک سیب زمینی شیرین نارنجی پیروز خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Who isn't a sucker for the classic combination of pears, gorgonzola and walnuts, especially when the walnuts are caramelized.
[ترجمه گوگل]چه کسی دوست ندارد ترکیب کلاسیک گلابی، گورگونزولا و گردو، به خصوص زمانی که گردو کاراملی شده باشد
[ترجمه ترگمان]چه کسی یک sucker برای ترکیب کلاسیک گلابی، gorgonzola و گردو نیست، به خصوص وقتی که گردو خاک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To top things off is an apple tart with caramelized walnuts, and I barely have enough room for my cappuccino.
[ترجمه گوگل]از همه مهمتر یک تارت سیب با گردوی کاراملی شده است و من به سختی فضای کافی برای کاپوچینویم دارم
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه این ها تارت سیب است با گردو گردو و من به سختی برای کاپوچینو خودم جا دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now turn the heat to medium high so the sugar foams up and begin to caramelize .
[ترجمه گوگل]حالا حرارت را روی حرارت متوسط ​​قرار دهید تا شکر کف کند و شروع به کاراملی شدن کند
[ترجمه ترگمان]هم اکنون حرارت را به بالا تبدیل کنید تا the شکر بالا بیاید و شروع به caramelize کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sugars found naturally in the produce begin to caramelize and the result is pure D. heaven in your mouth.
[ترجمه گوگل]قندهایی که به طور طبیعی در محصولات یافت می شوند شروع به کاراملی شدن می کنند و نتیجه آن D Heaven خالص در دهان شماست
[ترجمه ترگمان]The به طور طبیعی در تولید به caramelize یافت می شوند و نتیجه D خالص است آسمان در دهانت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make into caramel; turn into caramel (also caramelise)

پیشنهاد کاربران

کارامِلیدَن.
تفت دادن، مثل تفت دادن پیاز برای پیازداغ

بپرس