cardamom

/ˈkɑːrdəməm//ˈkɑːdəməm/

معنی: هل
معانی دیگر: نقشه ی عمل یا منبع نیرویی که سری نگاهداشته شود (مثل کارتی که از آستین درآورند)، (گیاه شناسی) هل (elettaria cardamomum از خانواده ی ginger ـ بومی آسیای جنوبی)، دانه ی هل (که جزو ادویه است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the seed of an Asiatic perennial or an East Indian plant, used medicinally and as a spice.

(2) تعریف: either of the plants that produce this seed.

جمله های نمونه

1. Add two teaspoonfuls of ground cardamom.
[ترجمه گوگل]دو قاشق چایخوری هل آسیاب شده اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]دو قاشق of از هل را به آن اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their food is good, their coffee, spiced with cardamom, is delicious.
[ترجمه گوگل]غذاهاشون خوبه،قهوه هاشون چاشنی هل خوشمزه
[ترجمه ترگمان]غذای آن ها خوب است، قهوه اش که با هل چاشنی شده است، خوش مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cinnamon sticks and cardamom seeds complete the Middle Eastern flavour.
[ترجمه گوگل]چوب دارچین و دانه های هل طعم خاورمیانه را کامل می کنند
[ترجمه ترگمان]دارچین و تخم میخک عطر خاور میانه را کامل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Combine cumin, chili powder, cardamom, cinnamon, nutmeg and cloves in large bowl.
[ترجمه گوگل]زیره، پودر چیلی، هل، دارچین، جوز هندی و میخک را در یک کاسه بزرگ با هم ترکیب کنید
[ترجمه ترگمان]زیره سبز، پودر فلفل چیلی، هل، دارچین، جوز و میخک در کاسه بزرگ مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cumin Seeds, Cloves, Mustard, Cinnamon Sticks Cardamom, Fenugreek, Chilly, Pepper.
[ترجمه گوگل]دانه زیره، میخک، خردل، چوب دارچین هل، شنبلیله، فلفل، فلفل
[ترجمه ترگمان]بذر Cumin، Cloves، Mustard، دارچین، Cardamom، Fenugreek، فلفل، فلفل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But a hair-raising experience in the Cardamom Mountains is a more extreme option for those who want to see Cambodia under their own steam.
[ترجمه گوگل]اما یک تجربه بلند کردن مو در کوه‌های هل برای کسانی که می‌خواهند کامبوج را زیر بخار خود ببینند، گزینه‌ی شدیدتر است
[ترجمه ترگمان]اما تجربه بلند موی در کوهستان Cardamom گزینه بسیار زیادی برای کسانی است که می خواهند کامبوج را تحت فشار خود ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wormwood, Bergamot, Cardamom, Lavender, Orange Blossom, Cinnamon, Cumin, Wood, Musk, Amber, Vanilla, Tonka Bean.
[ترجمه گوگل]افسنطین، ترنج، هل، اسطوخودوس، شکوفه پرتقال، دارچین، زیره، چوب، مشک، عنبر، وانیل، دانه تونکا
[ترجمه ترگمان]ورم وود، bergamot، Cardamom، لاوندر، شکوفه پرتغال، دارچین، Cumin، وود، مشک، Amber، Vanilla بین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Add zest of 1 lemon, cardamom, salt, and cinnamon.
[ترجمه گوگل]پوست 1 لیمو، هل، نمک و دارچین را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]تراشه پوست پرتقال، هل، نمک و دارچین را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Seasonings like cardamom, lemon grass and curry survived better than salt and sugar.
[ترجمه گوگل]چاشنی هایی مانند هل، علف لیمو و کاری بهتر از نمک و شکر زنده ماندند
[ترجمه ترگمان]علف لیمو مثل هل، علف لیمو و کاری از نمک و شکر جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Oils of Black Pepper, Coriander, Onion, Hot Pepper, Cardamom, Garlic, Ginger.
[ترجمه گوگل]روغن های فلفل سیاه، گشنیز، پیاز، فلفل تند، هل، سیر، زنجبیل
[ترجمه ترگمان]روغن فلفل سیاه، Coriander، پیاز، فلفل قرمز، Cardamom، سیر، زنجبیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sugar, Milk Fat, Bengal Gram Flour, Wheat Flour, Cardamom, Pistachio, Almond.
[ترجمه گوگل]شکر، چربی شیر، آرد گرمی بنگال، آرد گندم، هل، پسته، بادام
[ترجمه ترگمان]شکر، چربی شیر، آرد گرم بنگال، آرد گندم، Cardamom، پسته، پسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ginger, Cardamom and Peppermint are carminative herbs that help relieve the discomfort associated with constipation, as well as preventing the griping pain that is often associated with laxative use.
[ترجمه گوگل]زنجبیل، هل و نعناع فلفلی گیاهان ضد نفخ هستند که به تسکین ناراحتی مرتبط با یبوست کمک می کنند و همچنین از درد گرفتگی که اغلب با مصرف ملین همراه است، جلوگیری می کنند
[ترجمه ترگمان]زنجبیل، نعناع و نعناع گیاهان carminative هستند که به تسکین درد مرتبط با یبوست کمک می کنند و همچنین از درد griping که اغلب با استفاده از laxative همراه است جلوگیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Exports: electricity ( to India ), cardamom, gypsum, timber, handicrafts.
[ترجمه گوگل]صادرات: برق (به هند)، هل، گچ، الوار، صنایع دستی
[ترجمه ترگمان]صادرات: برق (به هند)، هل، گچ، چوب، صنایع دستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cardamom has an intense, pungent, sweet flavor.
[ترجمه گوگل]هل دارای طعمی تند، تند و شیرین است
[ترجمه ترگمان]Cardamom طعم تلخ و تندی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. sure. I added some cardamom.
[ترجمه گوگل]مطمئن مقداری هل اضافه کردم
[ترجمه ترگمان] حتما یه مقدار هل هم اضافه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هل (اسم)
jostle, push, cardamom, shove

انگلیسی به انگلیسی

• tropical asian plant; aromatic seeds of this plant which are used as a spice
cardamom is a spice that comes from the seeds of a plant that grows in asia.

پیشنهاد کاربران

هل Cardamom
نام علمی Elettaria cardamomum
تعدادی از ادویه جات معروف به انگلیسی:
pepper = فلفل
black pepper = فلفل سیاه
red pepper = فلفل قرمز
salt = نمک
turmeric = زردچوبه
saffron = زعفران
cinnamon = دارچین
...
[مشاهده متن کامل]

cardamom = هل
ginger = زنجبیل
fennel = رازیانه
caraway = زیره
cumin = زیره
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید

بپرس