carfare

/ˈkɑːrˌfer//ˈkɑːfeə/

معنی: کرایه ماشین، کرایه اتوبوس
معانی دیگر: کرایه ی ماشین (یا مترو غیره)، پول بلیط (اتوبوس و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the amount charged for public transportation, as on a city bus.

جمله های نمونه

1. You'll need a couple of dollars for carfare.
[ترجمه علی مصدقیان] شما برای کرایه تاکسی دو دلار لازم دارید
|
[ترجمه گوگل]برای کرایه اتومبیل به چند دلار نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به چند دلار برای اتوبوس احتیاج خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Boss: carfare? This and you buy pants to have what relation?
[ترجمه گوگل]رئیس: کرایه اتومبیل؟ این و شما شلوار میخرید که چه نسبتی داشته باشید؟
[ترجمه ترگمان]اتوبوس؟ این و تو شلوار خریدی که باه اش رابطه برقرار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Finally, it studies urban rail transit ticket carfare frame, makes reasonable programme recommendations, researches scale ticket price confirming method, analyses time sharing fare system feasibility.
[ترجمه گوگل]در نهایت، چارچوب کرایه بلیط حمل‌ونقل ریلی شهری را مطالعه می‌کند، توصیه‌های برنامه‌ای معقول ارائه می‌کند، روش تأیید قیمت بلیط را مقیاس‌بندی می‌کند، امکان‌سنجی سیستم کرایه به اشتراک گذاری زمان را تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آن چارچوب قطار حمل و نقل قطار شهری را مورد مطالعه قرار می دهد، توصیه های برنامه منطقی را ارایه می دهد، تحقیقات در مقیاس قیمت بلیت را تایید می کند، و امکان اشتراک گذاری زمان اشتراک گذاری زمان را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You remember that fiver you gave me the time I didn't have carfare?
[ترجمه گوگل]یادت میاد اون پنج تایی رو به من دادی که من کرایه نداشتم؟
[ترجمه ترگمان]یادتان هست که آن پنج روبلی را که به من دادید به من دادید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had in his pocket but five cents with which to pay his carfare home, so he sent the message collect.
[ترجمه گوگل]او در جیبش بود، اما پنج سنت برای پرداخت کرایه اتومبیل خود به خانه، بنابراین او پیام جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]پنج سنت دیگر هم در جیب داشت و پنج سنت پول در جیب داشت که پولش را به خانه برساند، بنابراین پیغام را برای او فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That guy's always trying to put the bite on me for carfare home.
[ترجمه گوگل]آن مرد همیشه سعی می‌کند برای رفتن به خانه به من فشار بیاورد
[ترجمه ترگمان]این یارو همیشه سعی می کنه منو به خاطر اتوبوس خونه گاز بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bigger swallows his anger and leaves the apartment after his mother gives him a quarter for carfare.
[ترجمه گوگل]بیگر خشم خود را فرو می برد و بعد از اینکه مادرش یک ربع به او برای کرایه اتومبیل می دهد، آپارتمان را ترک می کند
[ترجمه ترگمان]بزرگ تر از آن که خشمش را قورت بدهد و آپارتمان را پس از مادرش ترک کند، بعد از اینکه مادرش او را یک ربع به اتوبوس داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He patched up an old bicycle to ride to work and save carfare.
[ترجمه گوگل]او یک دوچرخه قدیمی را وصله کرد تا به محل کار خود برود و در هزینه خودرو صرفه جویی کند
[ترجمه ترگمان]او یک دوچرخه قدیمی را تعمیر کرد تا به محل کار برود و کرایه اتوبوس را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Dluskis' home, however, was an hour's commute by horse-drawn bus from the university, and Marie resented the lost time, not to mention the money wasted on carfare.
[ترجمه گوگل]با این حال، خانه دولوسکی ها با اتوبوسی که با اسب سوار می شد تا دانشگاه یک ساعت راه بود، و ماری از زمان از دست رفته ناراحت بود، بدون اینکه به پول هدر رفته برای کرایه اتومبیل اشاره کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، خانه Dluskis یک ساعت رفت و آمد با اتوبوس بود که توسط اسب کشیده شده بود و ماری از زمان از دست رفته ناراحت بود و از پول هدر رفتن پول کرایه نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کرایه ماشین (اسم)
car rental, carfare

کرایه اتوبوس (اسم)
carfare

انگلیسی به انگلیسی

• cost of travel (on a bus, taxi, or other vehicle)

پیشنهاد کاربران

بپرس