cartilaginous

/ˌkɑːrtɪˈlædʒɪnəs//ˌkɑːtɪˈlædʒɪnəs/

معنی: غضروفی
معانی دیگر: غضروف مانند، نرمه دار، کرجنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or like cartilage.

(2) تعریف: having a skeleton composed mainly of cartilage, as certain fishes.

جمله های نمونه

1. The cartilaginous framework of the tip has been described as a tripod.
[ترجمه گوگل]چارچوب غضروفی نوک به عنوان سه پایه توصیف شده است
[ترجمه ترگمان]چارچوب غضروفی of به عنوان یک سه پایه توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Youthful carcasses will have cartilaginous caps on the thoracic vertebrae.
[ترجمه گوگل]لاشه های جوان دارای کلاهک های غضروفی بر روی مهره های قفسه سینه خواهند بود
[ترجمه ترگمان]لاشه Youthful caps غضروفی در مهره های قفسه سینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The surgical procedures included debridement of cartilaginous lesions, synovectomy, removal of loose bodies, meniscectomy, excision of osteophytes and fluid irrigation.
[ترجمه گوگل]روش‌های جراحی شامل دبریدمان ضایعات غضروفی، سینووکتومی، برداشتن اجسام شل، منیسککتومی، برداشتن استئوفیت‌ها و آبیاری مایع بود
[ترجمه ترگمان]این عمل جراحی شامل debridement از ضایعات غضروفی، synovectomy، حذف بدنه های آزاد، meniscectomy، برش osteophytes و آبیاری مایع می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion Cartilaginous tissue cruaged and bone transplantation should be taken in the disease with good effect.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری بافت غضروفی فشرده شده و پیوند استخوان در این بیماری باید با تاثیر خوب انجام شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بافت همبند و پیوند استخوانی باید با تاثیر خوب در این بیماری گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nose possesses three vaults: bony, upper cartilaginous, and lower cartilaginous vaults.
[ترجمه گوگل]بینی دارای سه طاق است: استخوانی، غضروفی فوقانی و خرک غضروفی تحتانی
[ترجمه ترگمان]بینی دارای سه طاق است: غضروفی، غضروفی و غضروفی پایین تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gnathostomes include the bony Osteichthyes and the cartilaginous Chondrichthyes.
[ترجمه گوگل]گناتوستوم ها شامل استخوان های استخوانی و غضروفی غضروفی هستند
[ترجمه ترگمان]Gnathostomes شامل the استخوانی و غضروفی غضروفی می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A damage of cartilaginous cell and joint structure of arm bone of the newborn mice was observed in high dose fluoride group.
[ترجمه گوگل]آسیب سلول غضروفی و ​​ساختار مفصلی استخوان بازوی موش های تازه متولد شده در گروه فلوراید با دوز بالا مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]آسیب سلول غضروفی و ساختار مفصل استخوان بازو در موش تازه متولد شده در گروه ضربت آرنج مشهود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods CT findings of lumbar posterior marginal cartilaginous node in 46 cases were analyzed.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: یافته‌های CT گره غضروفی حاشیه خلفی کمر در 46 مورد بررسی شد
[ترجمه ترگمان]روش های CT - غضروفی حاشیه ای پشت پشتی در ۴۶ مورد آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results CT characters were: summarized cartilaginous node, centrum posterior marginal osseous absence and protruding folliclering fragment.
[ترجمه گوگل]نتایج کاراکترهای CT عبارت بودند از: گره غضروفی خلاصه شده، فقدان استخوانی حاشیه خلفی مرکز و قطعه فولیکلری بیرون زده
[ترجمه ترگمان]نتایج بدست آمده از CT عبارتند از: گره غضروفی به طور خلاصه، غیبت حاشیه ای پشت سر، و بخش folliclering protruding
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results: Patients with diastematomyelia were categorized into osseous, cartilaginous, fibrous and mixed typesaccording to the CT and operative findings.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: بیماران مبتلا به دیاستماتومیلیا بر اساس یافته‌های CT و عمل به تیپ‌های استخوانی، غضروفی، فیبری و مختلط تقسیم‌بندی شدند
[ترجمه ترگمان]نتایج: بیماران مبتلا به diastematomyelia به osseous، غضروفی، فیبری و ترکیبی به نتایج CT و عامل تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To our knowledge, concurrence of congenital cartilaginous the cheek and bilateral acces - sory tragic is very rare.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که ما می دانیم، همزمانی غضروف مادرزادی گونه و اکسس های دو طرفه - سوری تراژیک بسیار نادر است
[ترجمه ترگمان]با آگاهی ما، موافقت با غضروفی مادرزادی گونه و گونه دو جانبه - sory بسیار نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The outer one third has a cartilaginous skeleton.
[ترجمه گوگل]یک سوم بیرونی دارای اسکلت غضروفی است
[ترجمه ترگمان]یک سوم خارجی یک اسکلت غضروفی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cartilaginous cap contained hyaline cartilage that retained its lacunar pattern.
[ترجمه گوگل]کلاه غضروفی حاوی غضروف هیالین بود که الگوی لکونار خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]The غضروفی شامل غضروف hyaline بود که الگوی lacunar را حفظ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Local factors include cartilaginous, osseous, muscular, and aponeurotic structures and functional forces.
[ترجمه گوگل]عوامل موضعی شامل ساختارها و نیروهای عملکردی غضروفی، استخوانی، عضلانی و آپونورتیک است
[ترجمه ترگمان]عوامل محلی شامل غضروفی، osseous، عضلانی و aponeurotic و نیروهای عملکردی می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cartilaginous fish evolution of the second line to the first category is the representative of the whole.
[ترجمه گوگل]تکامل ماهی غضروفی از خط دوم به دسته اول نماینده کل است
[ترجمه ترگمان]سیر تکاملی ماهی از خط دوم به مقوله اول نماینده کل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غضروفی (صفت)
cartilaginous

انگلیسی به انگلیسی

• made of cartilage; consisting mainly of cartilage

پیشنهاد کاربران

بپرس