cartload

/ˈkɑːrtloʊd//ˈkɑːtləʊd/

به اندازه ی گنجایش یک گاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the capacity or contents of a cart.

جمله های نمونه

1. a cartload of apples
یک گاری (پر از) سیب

2. There's cartloads of junk in the garage.
[ترجمه گوگل]گاری های آشغال در گاراژ وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یه عالمه خرت و پرت تو گاراژ هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We threw out cartloads of rubbish when we moved house.
[ترجمه گوگل]وقتی خانه را نقل مکان کردیم، گاری های زباله را بیرون انداختیم
[ترجمه ترگمان]وقتی خونه رو ترک کردیم یه عالمه آشغال پرت کردیم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A cartload of garlic vanishes from under your nose.
[ترجمه گوگل]یک گاری سیر از زیر بینی شما ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]یک سطل سیر از زیر دماغت محو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We bought cartloads of parchment from Charterhouse, Oxford and even sent orders to places as far north as Norwich and Cambridge.
[ترجمه گوگل]ما گاری‌های کاغذ پوست را از Charterhouse، آکسفورد خریداری کردیم و حتی سفارش‌هایی را به مناطق شمالی مانند نوریچ و کمبریج ارسال کردیم
[ترجمه ترگمان]ما cartloads از parchment را از Charterhouse، آکسفورد خریدیم و حتی دستور داد تا به محل هایی مثل ناریچ و کیمبریج بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Role - play: You have ordered a cartload of coal.
[ترجمه گوگل]نقش - بازی: شما یک گاری زغال سنگ سفارش داده اید
[ترجمه ترگمان]نقش - بازی: شما دستور یک سطل زغال سنگ را سفارش داده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My three grandchildren are more trouble than a cartload of monkeys.
[ترجمه گوگل]دردسر سه نوه من از یک گاری میمون بیشتر است
[ترجمه ترگمان]سه نوه من، بیش از یک سطل زباله، دردسر درست می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can't put out the flames of a cartload of firewood with a cup of water.
[ترجمه گوگل]شعله های یک گاری هیزم را با یک فنجان آب نمی توان خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی آتش یک سطل آشغال را با یک فنجان آب خاموش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Much of the cider produced was for local consumption, with farmers bringing in their cartloads of apples for processing.
[ترجمه گوگل]بیشتر سیب تولید شده برای مصرف محلی بود و کشاورزان گاری های سیب خود را برای فرآوری می آوردند
[ترجمه ترگمان]بیشتر شراب تولید شده برای مصرف محلی بود و کشاورزان cartloads سیب را برای فرآوری به آنجا می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He consumed popular novels, especially crime fiction, by the cartload.
[ترجمه گوگل]او رمان‌های عامه پسند، به‌ویژه داستان‌های جنایی را با گاری مصرف می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او رمان های عامه پسند، به ویژه داستان های جنایی، توسط the را مصرف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quantity that a cart carries or holds; contents of a cart; (informal) large quantity of something

پیشنهاد کاربران

بپرس