commentary

/ˈkɑːmənˌteri//ˈkɒməntri/

معنی: تفسیر، تقریظ، سفرنگ، رشته یادداشت، گزارش رویداد
معانی دیگر: گزاره، گزارش، گزارنامه، حواشی، (معمولا در جمع) شرح تاریخ برمبنای تجربیات شخصی، درجمع گزارش رویداد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: commentaries
(1) تعریف: a series of explanatory or interpretive remarks or comments.
مترادف: annotation, gloss, notes
مشابه: exegesis, explanation, marginalia, note

- We listened to commentary on the works of art as we went through the museum.
[ترجمه گوگل] وقتی از موزه می گذشتیم به تفسیر آثار هنری گوش می دادیم
[ترجمه ترگمان] ما به تفسیر آثار هنری به هنگام عبور از موزه گوش می دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something that serves as an example or illustration.
مشابه: example, illustration, reflection

- The shooting in the school is a sad commentary on the state of the world.
[ترجمه گوگل] تیراندازی در مدرسه تفسیر غم انگیزی از وضعیت جهان است
[ترجمه ترگمان] عکاسی در این مدرسه تفسیری غم انگیز از وضعیت جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (usu. pl.) a chronicle or series of records.
مترادف: chronicle, history, record
مشابه: account, documentation, journal, narrative

- The commentaries of explorers provide a rich historical resource.
[ترجمه چکامه] گزارشات جهانگردان منابع غنی تاریخی ای را فراهم کرده اند.
|
[ترجمه گوگل] تفاسیر کاوشگران منبع تاریخی غنی است
[ترجمه ترگمان] تفسیر of یک منبع تاریخی غنی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his commentary on the bible is very famous
سفرنگی که او بر انجیل نوشته بسیار معروف است.

2. his commentary was given as a balance to the publicity against the president
تفسیر او را به عنوان پارسنگ در مقابل تبلیغات مخالف رئیس جمهور ارائه دادند.

3. a news commentary with a definite anti-government slant
یک تفسیر سیاسی با محتوای کاملا ضد دولتی

4. a running commentary
تفسیر بدون وقفه

5. news and news commentary
خبر و تفسیر خبر

6. The commentary on the Olympic games was much better on the other channel.
[ترجمه :))] گزارش بازی های المپیک بهتر از دیگر شبکه ها بود.
|
[ترجمه ایمان حجتی] گزارش بازی های المپیک در کانال دیگر خیلی بهتر بود
|
[ترجمه گوگل]تفسیر بازی های المپیک در کانال دیگر خیلی بهتر بود
[ترجمه ترگمان]گزارش بازی های المپیک بسیار بهتر از دیگر کانال ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our reporters will give a running commentary on the election results as they are announced.
[ترجمه گوگل]خبرنگاران ما پس از اعلام نتایج انتخابات، توضیحاتی را در مورد نتایج انتخابات ارائه خواهند داد
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران ما گزارش اجرایی در مورد نتایج انتخابات را که اعلام شده است، ارائه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His running commentary on the football match was excellent.
[ترجمه گوگل]تفسیر دویدن او در مورد مسابقه فوتبال عالی بود
[ترجمه ترگمان]گزارش اجرایی او در مورد مسابقه فوتبال بسیار عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He kept up a running commentary on everyone who came in or went out.
[ترجمه گوگل]او در مورد هرکسی که وارد یا بیرون می‌آمد، تفسیر می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او به هر کسی که وارد شده یا خارج می شد، تفسیری اجرا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is giving the commentary on the basketball game.
[ترجمه گوگل]او در حال تفسیر بازی بسکتبال است
[ترجمه ترگمان]او در حال ارائه گزارش در مورد بازی بسکتبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That programme will include live commentary on the England-Ireland game.
[ترجمه گوگل]این برنامه شامل تفسیر زنده در مورد بازی انگلیس و ایرلند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این برنامه شامل تفسیر زنده از بازی انگلیس - ایرلند خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The petty quarrels were a sad commentary on the state of the government.
[ترجمه گوگل]نزاع های کوچک تفسیر غم انگیزی از وضعیت دولت بود
[ترجمه ترگمان]نزاع های کوچک تفسیری غم انگیز از وضعیت دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My small son kept up a running commentary for the whole trip.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک من در تمام طول سفر یک تفسیر در حال اجرا داشت
[ترجمه ترگمان]پسر کوچکم تمام مدت سفر را تفسیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. BBC1 will give a live commentary on the election results.
[ترجمه گوگل]بی بی سی یک تفسیر زنده در مورد نتایج انتخابات خواهد داد
[ترجمه ترگمان]از BBC۱ a یک گزارش زنده در مورد نتایج انتخابات ارائه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفسیر (اسم)
explanation, exposition, gloss, comment, annotation, interpretation, commentary, exegesis, translation, paraphrase, version, rendition, rendering

تقریظ (اسم)
commentary

سفرنگ (اسم)
gloss, commentary, glossary

رشته یادداشت (اسم)
commentary

گزارش رویداد (اسم)
commentary

تخصصی

[سینما] بیان توصیفی - گفتار - گفتاری

انگلیسی به انگلیسی

• series of remarks; explanation (often written in essay or book form)
a commentary is a description of an event that is broadcast on radio or television while the event is taking place.
a commentary is also a book or article which explains or discusses something.

پیشنهاد کاربران

مُحَشّی ، مُحَشّا ( حقوقی ) ، دارای توضیح و حاشیه نویسی ، تفسیر
در جواب Hadis که تفاوت Commentary و Interpretation رو پرسیدن :
Commentary is making comments about, offering observations and/or opinions about.
Interpretation is analyzing to determine the meaning of something and then relaying the essence or summarizing the important information.
سلام کسی میتونه تفاوت commentary رو با interpret بگه؟
گزارش ، تفسیر
در علوم ورزشی
به معنی گزارش است
Sports commentary :گزارش ورزشی
commentary ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: تفسیر 1
تعریف: اظهار نظر سردبیر یا تحلیلگر خبر که از رادیو یا تلویزیون پخش می‏شود
شرح
مشروح / شرح ( مثلا خبر )
گفتگوی خبری، یادداشت خبری، تفسیر خبری
تفسیر خبری
برداشت
گزارش ورزشی
گزارشگری
تفسیر شخصی
گزارشگر ورزشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس