fixed price

جمله های نمونه

1. Non-stop entertainment, meal and wine included in fixed price.
[ترجمه گوگل]سرگرمی بدون توقف، غذا و شراب در قیمت ثابت گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]تفریحات غیر توقف، غذا و شراب شامل قیمت ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your hotel offers a relatively inexpensive fixed price menu if you wish to take advantage of this.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید از این مزیت استفاده کنید، هتل شما یک منوی قیمت ثابت نسبتا ارزان ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید از این امتیاز استفاده کنید، هتل شما یک منوی قیمت ثابت ارزان ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By selling gold forward, producers are guaranteed a fixed price for their future gold production.
[ترجمه گوگل]با فروش فوروارد طلا، تولیدکنندگان قیمت ثابتی برای تولید طلای آینده خود تضمین می کنند
[ترجمه ترگمان]تولیدکنندگان با فروش طلا، قیمت ثابت تولید طلای آینده خود را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These taxis charge a fixed price and are regulated by the city government.
[ترجمه گوگل]این تاکسی ها قیمت ثابتی دارند و توسط دولت شهر تنظیم می شوند
[ترجمه ترگمان]این تاکسی ها قیمت ثابتی دارند و توسط دولت شهر تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Based on the fixed price and the current account settlement exchange rate.
[ترجمه گوگل]بر اساس قیمت ثابت و نرخ ارز تسویه حساب جاری
[ترجمه ترگمان]براساس قیمت ثابت و نرخ مبادله حساب جاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fixed price, or more correctly a fixed scope, contract.
[ترجمه گوگل]قرارداد قیمت ثابت یا به عبارت صحیح تر محدوده ثابت
[ترجمه ترگمان]قیمت ثابت، یا دقیق تر یک محدوده ثابت، قرارداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By agreeing to sell at a fixed price, the fabricator is exposed to price risk. If prices increase, the potential profit may be lost.
[ترجمه گوگل]با توافق برای فروش به قیمت ثابت، سازنده در معرض ریسک قیمت قرار می گیرد اگر قیمت ها افزایش یابد، ممکن است سود بالقوه از بین برود
[ترجمه ترگمان]با موافقت با فروش با قیمت ثابت، fabricator در معرض خطر قیمت قرار دارد اگر قیمت ها افزایش یابد، سود بالقوه ممکن است از دست برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We sell the goods on fixed price.
[ترجمه گوگل]ما کالا را با قیمت ثابت می فروشیم
[ترجمه ترگمان]ما کالاها را به قیمت ثابت می فروشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chapter Four: First basic supposition of the fixed price is introduced, namely mortality rate, interest rate, failure rate, expense rate, average insured value.
[ترجمه گوگل]فصل چهارم: اولین فرض اولیه قیمت ثابت معرفی می شود، یعنی نرخ مرگ و میر، نرخ بهره، نرخ شکست، نرخ هزینه، متوسط ​​ارزش بیمه شده
[ترجمه ترگمان]فصل چهار: اولین فرض اولیه از قیمت ثابت معرفی می شود، یعنی نرخ مرگ و میر، نرخ بهره، نرخ شکست، نرخ هزینه، متوسط ارزش بیمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Purchase of futures against the fixed price forward sale of a cash commodity.
[ترجمه گوگل]خرید قراردادهای آتی در برابر فروش آتی با قیمت ثابت یک کالای نقدی
[ترجمه ترگمان]خرید آینده در برابر قیمت ثابت فروش یک کالای نقدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What is the duration of the fixed price?
[ترجمه گوگل]مدت زمان قیمت ثابت چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]مدت قیمت ثابت چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All our product is fixed price and exclusive postage fee.
[ترجمه گوگل]تمام محصولات ما با قیمت ثابت و هزینه پست منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]تمام محصول ما هزینه ثابت و هزینه هزینه انحصاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its conveyancing services are generally offered at a fixed price according to the value of the home.
[ترجمه گوگل]خدمات حمل و نقل آن به طور کلی با قیمت ثابت با توجه به ارزش خانه ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]خدمات conveyancing به طور کلی با قیمت ثابت مطابق با ارزش خانه ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Forward rate fixed price and risk management, in the new exchange rate forms under the mechanism to become day by day the important question.
[ترجمه گوگل]نرخ فوروارد قیمت ثابت و مدیریت ریسک، در فرم های جدید نرخ ارز تحت مکانیزم تبدیل شدن به سوال مهم روز به روز
[ترجمه ترگمان]نرخ رو به جلو، قیمت ثابت و مدیریت خطر، در نرخ ارز جدید تحت مکانیسم تا روز به عنوان یک پرسش مهم، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Here is a restaurant where you pay fixed price and eat adlib.
[ترجمه گوگل]اینجا رستورانی است که در آن قیمت ثابت می پردازید و ادلب می خورید
[ترجمه ترگمان]در اینجا رستورانی وجود دارد که شما قیمت ثابت را پرداخت کرده و adlib را می خورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• price not subject to change, established price

پیشنهاد کاربران

معادل اصطلاح 'Table d'Hote است.
fixed price ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: قیمت مقطوع
تعریف: ← نرخ مقطوع
قیمت مقطوع

بپرس