homozygote

/ˌhomoˈzaɪɡot//ˌhomoˈzaɪɡot/

(زیست شناسی) جور تخم، پاک تبار، اصیل، صحیح النسب، واجد صفات پدر ومادر

جمله های نمونه

1. Finally, the homozygote generation is obtained by self -cross mating of the second heterozygote.
[ترجمه گوگل]در نهایت، نسل هموزیگوت با جفت گیری خود متقاطع هتروزیگوت دوم به دست می آید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نسل homozygote از جفت گیری self از the دوم بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Homozygote (homozygous) --- An individual or genotype with identical alleles at a given locus on a pair of homologous chromosomes.
[ترجمه گوگل]هموزیگوت (هموزیگوت) --- یک فرد یا ژنوتیپ با آلل های یکسان در یک مکان معین روی یک جفت کروموزوم همولوگ
[ترجمه ترگمان]Homozygote (homozygous)- - یک فرد یا ژنوتیپ با alleles مشابه در یک مکان مشخص در یک جفت کروموزوم متشابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A pair of genes was recessiveness homozygote, it was probably to be ill.
[ترجمه گوگل]یک جفت ژن هموزیگوت مغلوب بود، احتمالاً بیمار بود
[ترجمه ترگمان]یک جفت ژن در homozygote بود، احتمالا بیمار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rates of homozygote for 3microsatellite loci in three miniature pig breeds were calculated, and t-test for them were performed.
[ترجمه گوگل]میزان هموزیگوت برای جایگاه 3 میکروماهواره در سه نژاد خوک مینیاتوری محاسبه شد و آزمون t برای آنها انجام شد
[ترجمه ترگمان]نرخ of برای سه جایگاه میکروساتلیت، در سه گونه کوچک خوک، محاسبه شد و تست برای آن ها انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No mutant homozygote was found.
[ترجمه گوگل]هیچ هموزیگوت جهش یافته یافت نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ گونه تغییر پذیری پیدا نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Left and right ventricles of heart were communicated by a tiny crack on ventricular septa in these homozygote animals.
[ترجمه گوگل]بطن چپ و راست قلب توسط یک شکاف کوچک در سپتوم بطنی در این حیوانات هموزیگوت ارتباط برقرار کردند
[ترجمه ترگمان]بطن راست و راست قلب با یک ترک کوچک روی سپتا موردان در این حیوانات homozygote انتقال داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the blood lead level was adjusted by covariance analysis, reactive time in choice reaction test of the ALAD1-2 genotype was closed to that of ALAD1-1 homozygote.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سطح سرب خون با آنالیز کوواریانس تنظیم شد، زمان واکنش در آزمون واکنش انتخابی ژنوتیپ ALAD1-2 به هموزیگوت ALAD1-1 بسته شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سطح هدایت خون با تحلیل کوواریانس تطبیق داده شد، زمان واکنشی در تست واکنش انتخاب بین ژنوتیپ - ۲ برابر با ALAD۱ - ۱ homozygote بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusions The results suggest that ICAM-1 K469E polymorphism is significantly associated with susceptibility of stroke, E allele and EE homozygote may be risk factors for ischemic stoke.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری نتایج نشان می دهد که پلی مورفیسم ICAM-1 K469E به طور قابل توجهی با حساسیت سکته مغزی مرتبط است، آلل E و هموزیگوت EE ممکن است عوامل خطر برای استوک ایسکمیک باشند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نتایج حاکی از آن است که پلی مورفیسم پلی مورفیسم با مغناطیس پذیری اثر معنی داری دارد و ممکن است عامل خطر برای stoke ischemic باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We confirm that genotype of shank color in White Leghorn chicken in this paper is the dominant homozygote.
[ترجمه گوگل]ما تایید می کنیم که ژنوتیپ رنگ ساقه در جوجه لگهورن سفید در این مقاله هموزیگوت غالب است
[ترجمه ترگمان]ما تایید می کنیم که ژنوتیپ یک رنگ ساق در مرغ ماهی خوار سفید در این مقاله، homozygote غالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, the association was observed in all subjects, as well as in Asians. The association was also found in Asians under recessive genetic model and homozygote comparison (CC vs. GG).
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتباط در همه موضوعات و همچنین در آسیایی ها مشاهده شد این ارتباط همچنین در آسیایی‌ها تحت مدل ژنتیکی مغلوب و مقایسه هموزیگوت (CC در مقابل GG) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این انجمن در همه موضوعات و همچنین در ورزش کاران آسیای میانه مشاهده شد این انجمن همچنین در Asians تحت مدل ژنتیکی مغلوب و مقایسه homozygote (CC در مقابل)یافت شد GG)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The effects of this SNP on backfat thickness in Landrace, Yorkshire and Duroc were estimated using least square method. The homozygote pigs had thicker backfat than the heterozygote ones.
[ترجمه گوگل]اثرات این SNP بر ضخامت چربی پشتی در مناطق Landrace، Yorkshire و Duroc با استفاده از روش حداقل مربعات برآورد شد خوک های هموزیگوت چربی پشتی ضخیم تری نسبت به خوک های هتروزیگوت داشتند
[ترجمه ترگمان]اثرات این SNP بر روی ضخامت backfat در Landrace، یورکشایر و Duroc با استفاده از روش حداقل مربعات تخمین زده شدند خوک های آبی backfat ضخیم تر از the بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] هوموزیگوت ؛ فردی که جفت ژنهای موجود در سلولهای بدنی اش دارای ژنهای مشابه باشد . برای مثال، به فردی با ژنوتیپ BB، هوموزیگوت گفته می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• organism which has stable inherited characteristics due to the fact that the pairs of genes are alike in all characteristics (biology)

پیشنهاد کاربران

homozygote ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: جورزاگ 1
تعریف: موجودی دارای یک جفت دِگرۀ مشابه برای تولید کامه های مشاب |||متـ . جورتخم 1

بپرس