infundibulum


(کالبدشناسی: اندام یا مجرای قیف مانند) قیف گونه، قیف دیسه، قیف ethmoidal infundibulum مجرای قیفی شکل پرویز نی infundibulum of fallopian tube قیف لولهی رحم، قیف دیسهی لولهی زهدان

جمله های نمونه

1. infundibulum of fallopian tube
قیف لوله ی رحم،قیف دیسه ی لوله ی زهدان

2. ethmoidal infundibulum
مجرای قیفی شکل پرویز نی

3. The pituitary infundibulum is either absent or truncated.
[ترجمه گوگل]این فوندیبولوم هیپوفیز یا وجود ندارد یا کوتاه شده است
[ترجمه ترگمان]The هیپوفیز یا ناقص یا ناقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two contractile vacuoles situated near ventral wall of infundibulum.
[ترجمه گوگل]دو واکوئل انقباضی در نزدیکی دیواره شکمی اینفاندیبولوم قرار دارند
[ترجمه ترگمان]دو گروه انقباضی در نزدیکی دیواره شکمی of واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Single contractile vacuole situated near ventral wall of infundibulum. 28-3pellicular striations from peristome to aboral trochal band and 5-8 from aboral trochal band to scopula.
[ترجمه گوگل]تک واکوئل انقباضی که در نزدیکی دیواره شکمی اینفاندیبولوم قرار دارد 28-3 رگه های پلیکولار از پریستوم تا نوار تروکال ابورال و 8-5 از نوار تروکال ابورال تا اسکوپول
[ترجمه ترگمان]این حفره انقباضی در نزدیکی دیواره شکمی of قرار دارد ۲۸ pellicular striations از peristome تا aboral باند trochal و ۵ - ۸ از گروه aboral trochal گرفته تا scopula
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At approximately the same time, the infundibulum forms as a down growth of the neuroepithelium from the diencephalon.
[ترجمه گوگل]تقریباً در همان زمان، اینفاندیبولوم به عنوان رشد پایین اپیتلیوم عصبی از دی انسفالون تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، infundibulum به عنوان رشد پایین of از the شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods: Myocyte of the right infundibulum in 63 cases of tetralogy of Fallot were studied with light and scanning electron microscope observation.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: میوسیت زیرپای راست در 63 مورد تترالوژی فالوت با مشاهده میکروسکوپ نوری و الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: Myocyte از the راست در ۶۳ مورد of of با مشاهده میکروسکوپ الکترونی و مشاهده میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two small contractile vacuoles located near ventral wall of infundibulum.
[ترجمه گوگل]دو واکوئل کوچک انقباضی که در نزدیکی دیواره شکمی اینفاندیبولوم قرار دارند
[ترجمه ترگمان]دو گروه انقباضی کوچک در نزدیکی دیواره شکمی of واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusions: The anatomic structures of the uncinate process and ethmoid infundibulum have close relation to chronic sinusitis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: ساختارهای آناتومیک فرآیند uncinate و infundibulum اتموئید ارتباط نزدیکی با سینوزیت مزمن دارند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ساختار کالبدی فرآیند uncinate و ethmoid infundibulum رابطه نزدیکی با سینوزیت های حاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The anterior pituitary may be affected by absence or hypoplasia of the infundibulum .
[ترجمه گوگل]هیپوفیز قدامی ممکن است در اثر فقدان یا هیپوپلازی اینفاندیبولوم تحت تأثیر قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]هیپوفیز جلویی ممکن است با غیبت و یا hypoplasia از infundibulum تحت تاثیر قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fringelike fimbriae transport ovulated eggs from the ovarian surface to the infundibulum.
[ترجمه گوگل]فیمبریای حاشیه‌ای تخم‌های تخمک‌گذاری شده را از سطح تخمدان به داخل فوندیبولوم منتقل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]The fimbriae تخم مرغ را از سطح پلی استر به the منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Idiopathic pituitary hypofunction manifested pituitary shrinking in size and disappearing of infundibulum.
[ترجمه گوگل]کم کاری هیپوفیز ایدیوپاتیک کاهش اندازه هیپوفیز و ناپدید شدن اینفوندیبولوم را نشان داد
[ترجمه ترگمان]غده هیپوفیز hypofunction غده هیپوفیز به اندازه و در حال ناپدید شدن از infundibulum است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the ovarian end of the oviduct is the infundibulum.
[ترجمه گوگل]در انتهای تخمدانی مجرای تخمک، اینفاندیبولوم قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در پلی کیستیک تخمدانی به نام infundibulum است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By using standard microelectrode technique, we studied the transmembrane action potential on rabbit conus arteriosus ( infundibulum ).
[ترجمه گوگل]با استفاده از تکنیک میکروالکترود استاندارد، پتانسیل عمل غشایی را روی مخروط شریانی خرگوش (اینفاندیبولوم) بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما با استفاده از تکنیک microelectrode استاندارد، پتانسیل عمل transmembrane را بر روی خرگوش conus arteriosus (infundibulum)بررسی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] اینفاندیبولوم ؛ بخش آغازین اویداکت نزدیک به تخمدان

انگلیسی به انگلیسی

• funnel-shaped structure

پیشنهاد کاربران

طبق اطلاعات من دو infundibulum در بدن وجود دارد
یکی در مغز که یک قسمت در پشت هیپوفیز است
و دیگری بخش از لوله های فالوپ در رحم
( در آناتومی ) قیف
( در اناتومی مغز ) : به معنای ساقه ی هیپوفیز میباشد، که بین هیپوتالاموس و هیپوفیز خلفی ارتباط برقرار میکند.

دهانه شیپوری

بپرس