inorganic

/ˌɪnɔːrˈɡænɪk//ˌɪnɔːˈɡænɪk/

معنی: جامد، معدنی، کانی، غیر الی
معانی دیگر: ناآلی (بیشتر ترکیب های غیرآلی دارای کربن نیستند و از مواد کانی به دست می آیند)، غیر آلی، وابسته به شیمی ناآلی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inorganically (adv.)
(1) تعریف: lacking the qualities, structure, and composition of living organisms; inanimate.
مشابه: lifeless

(2) تعریف: of a chemical substance, not containing carbon.

(3) تعریف: lacking a coherent or systematic structure or organization.

جمله های نمونه

1. inorganic chemistry
شیمی ناآلی،شیمی کانی (یا معدنی)

2. plants elaborate organic compounds from inorganic by means of photosynthesis
گیاهان به وسیله ی فروغ آمایی از مواد غیرآلی مواد آلی می سازند.

3. The fundamentals of inorganic chemistry are very important.
[ترجمه گوگل]مبانی شیمی معدنی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]اصول شیمی معدنی بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Salt is an inorganic chemical.
[ترجمه گوگل]نمک یک ماده شیمیایی غیر آلی است
[ترجمه ترگمان]نمک یک ماده شیمیایی غیر آلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The meteorites contained only inorganic material.
[ترجمه گوگل]شهاب سنگ ها فقط حاوی مواد معدنی بودند
[ترجمه ترگمان]The حاوی تنها مواد غیرآلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Inorganic salts such as sodium chloride, potassium chloride and potassium iodide form eutectic mixtures with water.
[ترجمه گوگل]نمک های غیر آلی مانند کلرید سدیم، کلرید پتاسیم و یدید پتاسیم مخلوط های یوتکتیک را با آب تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]نمک های غیر آلی مثل سدیم کلرید، پتاسیم کلرید و پتاسیم یدید با آب مخلوط های اوتکتیک را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There he worked on the unfashionable inorganic chemistry; his science was always to be on the boundary of physics and chemistry.
[ترجمه گوگل]او در آنجا روی شیمی معدنی نامرغوب کار کرد علم او همیشه در مرز فیزیک و شیمی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در آنجا شیمی معدنی از مد افتاده کار می کرد؛ علم او همواره در مرز فیزیک و شیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rocks and minerals are inorganic.
[ترجمه گوگل]سنگ ها و کانی ها غیر آلی هستند
[ترجمه ترگمان]سنگ ها و مواد معدنی معدنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inorganic chemistry in particular provided the bulk of new pigments based on chromium, cadmium, cobalt, zinc, copper and arsenic.
[ترجمه گوگل]شیمی معدنی به طور خاص بخش عمده ای از رنگدانه های جدید بر پایه کروم، کادمیوم، کبالت، روی، مس و آرسنیک را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]شیمی آلی به طور خاص حجم رنگدانه های جدید براساس کروم، کادمیم، کبالت، روی، مس و آرسنیک را فراهم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bones and teeth are made from quite simple inorganic compounds which in their normal crystalline and glassy forms are very brittle.
[ترجمه گوگل]استخوان ها و دندان ها از ترکیبات معدنی کاملاً ساده ای ساخته شده اند که در فرم های کریستالی و شیشه ای معمولی خود بسیار شکننده هستند
[ترجمه ترگمان]استخوان ها و دندان ها از ترکیبات غیر آلی ساده ساخته می شوند که در شکل های طبیعی و بلورین آن ها بسیار شکننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Glass could be impregnated with inorganic pesticides, then ploughed into the land.
[ترجمه گوگل]شیشه را می‌توان با آفت‌کش‌های معدنی آغشته کرد و سپس در زمین شخم زد
[ترجمه ترگمان]شیشه را می توان با سموم غیر آلی آغشته کرد و سپس به زمین شخم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Practically any archaeological in exceptional circumstances. inorganic materials survive far ones.
[ترجمه گوگل]عملاً هر باستان شناسی در شرایط استثنایی مواد معدنی در موارد دور زنده می مانند
[ترجمه ترگمان]عملا هر باستان شناسی در شرایط استثنایی مواد غیر آلی جان سالم به در می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another grouping can be between organic and inorganic soils which relates to alkali soluble and acid soluble soils.
[ترجمه گوگل]گروه بندی دیگر می تواند بین خاک های آلی و معدنی باشد که به خاک های محلول در قلیایی و محلول در اسید مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]یک گروه بندی دیگر را می توان بین خاک آلی و غیر آلی که مربوط به آب و خاک محلول در محلول اسیدی است، به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although we restrict the name mineral to inorganic substances, there are many naturally occurring organic components of rocks.
[ترجمه گوگل]اگرچه ما نام کانی را به مواد معدنی محدود می کنیم، اما بسیاری از اجزای آلی طبیعی سنگ ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما نام مواد معدنی را به مواد غیر آلی محدود می کنیم، اما بسیاری از اجزای آلی طبیعی در حال رخ دادن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامد (صفت)
rigid, solid, massy, exanimate, heavyset, insensitive, illiquid, inorganic

معدنی (صفت)
inorganic, mineral

کانی (صفت)
inorganic, mineral

غیر الی (صفت)
inorganic

تخصصی

[خودرو] مواد معدنی
[زمین شناسی] نا آلی، معدنی ماده ای است که از کانی بدست می آید نه از موجودات آلی
[نساجی] غیر آلی - معدنی

انگلیسی به انگلیسی

• not organic, inanimate, not having the structure and composition of living organisms
inorganic substances are substances such as stone and metal that do not come from living things.

پیشنهاد کاربران

بپرس