interstitial

/ˌɪntəˈstɪʃəl//ˌɪntəˈstɪʃəl/

(کالبد شناسی) میان نهاده، بینابینی، وابسته به شکافچه یا درز، روزنه ساز، شکافچه دار، روزنه ای، درزی، شکافی، فاصله دار، ترک دار، واقع در میان درزیا فاصله

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: concerning, located in, or forming interstices.

(2) تعریف: in anatomy, located between the cells of an organism.

جمله های نمونه

1. interstitial tissue
بافت میان نهاده

2. When undertaken, renal biopsy has usually shown interstitial nephritis, although minimal change nephropathy has been reported.
[ترجمه گوگل]هنگامی که انجام می شود، بیوپسی کلیه معمولا نفریت بینابینی را نشان می دهد، اگرچه نفروپاتی با حداقل تغییر گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که انجام شد، نمونه برداری از renal معمولا بین nephritis نشان داده شده است، اگرچه حداقل nephropathy تغییر گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In some cases atoms take up interstitial positions between the ions in a crystal.
[ترجمه گوگل]در برخی موارد اتم ها موقعیت های بینابینی بین یون های یک کریستال را می گیرند
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، اتم ها موقعیت میانی بین یون ها را در یک کریستال از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The remainder constitutes the interstitial fluid that surrounds each body cell.
[ترجمه گوگل]باقیمانده مایع میان بافتی را تشکیل می دهد که هر سلول بدن را احاطه کرده است
[ترجمه ترگمان]باقی مانده سیال را تشکیل می دهد که هر سلول بدن را احاطه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion The obstructive jaundice, interstitial hepatitis and gallbladder carcinoma can be caused by clonorchiasis.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری زردی انسدادی، هپاتیت بینابینی و کارسینوم کیسه صفرا می تواند ناشی از کلونرکیازیس باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اثرات مزاحم یرقان، اثر interstitial میانی و غده سرطانی صفرا را می توان از طریق clonorchiasis ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Characteristics of cerebral interstitial fluid movement.
[ترجمه گوگل]ویژگی های حرکت مایع بینابینی مغزی
[ترجمه ترگمان]ویژگی های حرکت سیال در میان بافتی سنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The disease, however, was different from chronic interstitial pneumonia in clinical and pathological manifestations.
[ترجمه گوگل]با این حال، این بیماری در تظاهرات بالینی و پاتولوژیک با پنومونی بینابینی مزمن متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این بیماری از ذات الریه مزمن در مناطق بالینی و pathological متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results:The SEP in the study included cornual pregnancy, interstitial tubal pregnancy, varian pregnancy, cervical pregnancy, abdominal pregnancy and rudimentary horn of uterus pregnancy.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: SEP در این مطالعه شامل حاملگی قرنیه، حاملگی لوله‌های بینابینی، حاملگی واریانی، حاملگی گردنی، حاملگی شکمی و حاملگی شاخ ابتدایی رحم بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: SEP در این مطالعه شامل بارداری cornual، interstitial tubal بارداری، بارداری varian، بارداری cervical، بارداری شکمی و horn اولیه بارداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is mainly inhibited as glomerular sclerosis, renal interstitial fibrosis and intrarenal vascular sclerosis.
[ترجمه گوگل]عمدتاً به صورت اسکلروز گلومرولی، فیبروز بینابینی کلیوی و اسکلروز عروق داخل کلیه مهار می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری عمدتا به عنوان sclerosis glomerular، renal interstitial fibrosis و اسکلروز عروقی intrarenal مهار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The system of sediment - interstitial water in typical inner - city hyper - eutrophic lake in Wuhan City was studied.
[ترجمه گوگل]سیستم رسوب - آب بینابینی در دریاچه معمولی درون شهری فوق اوتروفیک در شهر ووهان مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سیستم آب با فاصله بین لایه ای در دریاچه فوق - شهری در شهر Wuhan مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gaseous exchange at the alveolar surface is gravely hindered and the lesion is often accompanied by interstitial emphysema and pulmonary oedema.
[ترجمه گوگل]تبادل گازی در سطح آلوئول به شدت مختل شده و ضایعه اغلب با آمفیزم بینابینی و ادم ریوی همراه است
[ترجمه ترگمان]مبادله Gaseous در سطح alveolar به شدت متوقف می شود و the اغلب با emphysema interstitial و oedema ریوی همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Incidentally, cavity wall insulation should be impermeable to water vapour, or interstitial condensation can occur.
[ترجمه گوگل]در ضمن، عایق دیواره حفره باید نسبت به بخار آب نفوذ ناپذیر باشد، در غیر این صورت میعان بینابینی ممکن است رخ دهد
[ترجمه ترگمان]ضمنا عایق بندی دیوار حفره باید به بخار آب نفوذ ناپذیر و یا چگالش میان بافتی ممکن باشد رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hepatocyte function in disease may be perturbed by degradation of the normal matrix and its replacement with interstitial collagens by activated lipocytes.
[ترجمه گوگل]عملکرد سلول های کبدی در بیماری ممکن است با تخریب ماتریکس طبیعی و جایگزینی آن با کلاژن های بینابینی توسط لیپوسیت های فعال مختل شود
[ترجمه ترگمان]تابع hepatocyte در بیماری ممکن است با تجزیه ماتریس نرمال و جایگزینی آن با collagens که توسط lipocytes فعال می شود، آشفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The forces governing the allocation of fluid between intravascular and interstitial compartments will be discussed below.
[ترجمه گوگل]نیروهای حاکم بر تخصیص مایع بین کمپارتمان های داخل عروقی و بینابینی در زیر مورد بحث قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]نیروهای حاکم بر تخصیص سیال بین بخش های میانی و میانی به طور متوسط مورد بحث قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] موادی که در بین سلولهاست
[شیمی] درون شبکه ای
[ریاضیات] واقع در فضای با اشیاء نزدیک به هم، درون حفره ای، بین نشین

انگلیسی به انگلیسی

• located between the cells of other tissue (anatomy); of a space between two objects; forming a space, forming a narrow opening
advertisement or promotion that is launched in a separate browser window while a requested www page loads (internet)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] بینابینی ( بین سلول های بافت )
داخل نسجی
بین چیزی یا چیزهای
The atom is placed in an interstitial position
اتم درموقیعتی مابین با میون قرار گرفته است
مثلاً اصغر وسط جمعیت یا لابه لای آن قرار گرفته است ، اصغر میشه interstitial
بینابینی
بین نشینی
در ژنتیک: نقطه ای

بپرس