involution

/ˌɪnvəˈluːʃn̩//ˌɪnvəˈluːʃn̩/

معنی: پیچ، قوهیابی، عود چیزی، توان یابی، پیچدارکردن عبارت
معانی دیگر: گرفتاری، درگیری، (کالبدشناسی) روگشتگی، تو پیچیدگی، (ریاضی) برگشت، تضامن، انولوسیون، (دستور زبان) پیچیدگی (به ویژه پیچیدگی ساختمان جمله در اثر آمدن یک عبارت میان مبتدا و خبر)، عود مر­، پیچیدن، بدیع پیچدارکردن عبارت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or an instance of entangling or enfolding.

(2) تعریف: the state of being entangled or enfolded.

(3) تعریف: complexity or intricacy.
مشابه: complexity, complication, convolution

(4) تعریف: something complex or intricate, such as a sophisticated grammatical construction.
مشابه: complexity, complication

جمله های نمونه

1. This lack of involution results in so called calibre persistent submucosal arteries.
[ترجمه گوگل]این عدم چرخش منجر به به اصطلاح شریان های زیر مخاطی پایدار با کالیبر می شود
[ترجمه ترگمان]فقدان نتایج involution در شریان های دارای قابلیت بالایی، به نام شریان های دارای قابلیت بالا شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Compared with involution which lays particularly emphasis on economic process, especially agricultural economic process, Lewis Model lays stress on describing consequent phenomena.
[ترجمه گوگل]مدل لوئیس در مقایسه با چرخش که به ویژه بر فرآیند اقتصادی، به ویژه فرآیند اقتصادی کشاورزی تأکید دارد، بر توصیف پدیده‌های متعاقب آن تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با involution که تاکید ویژه ای بر فرآیند اقتصادی بخصوص فرآیند اقتصادی کشاورزی دارد، مدل لوئیس برای توصیف پدیده های متعاقب، استرس می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Involution is the descent of spirit into matter.
[ترجمه گوگل]دگرگونی نزول روح به ماده است
[ترجمه ترگمان]involution فرود آوردن روح در یک مساله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order - reversing involution, complete lattice is calculated and general Pawlak operator is deduced.
[ترجمه گوگل]به ترتیب - برگردان معکوس، شبکه کامل محاسبه شده و عملگر پاولاک عمومی استنباط می شود
[ترجمه ترگمان]در معکوس نمودن involution، یک شبکه کامل محاسبه می شود و عملگر کلی Pawlak نیز استنتاج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is either a dissolution of the mutual involution of the atoms, or a similar dispersion of the insentient elements.
[ترجمه گوگل]این یا انحلال انحلال متقابل اتم ها است، یا پراکندگی مشابهی از عناصر ذاتی
[ترجمه ترگمان]این یا انحلال of متقابل اتم ها یا پراکندگی مشابه عناصر insentient است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thymic involution caused by child abuse might lead to secondary immunodeficiency.
[ترجمه گوگل]فرورفتگی آویشن ناشی از کودک آزاری ممکن است منجر به نقص ایمنی ثانویه شود
[ترجمه ترگمان]thymic involution ناشی از سواستفاده از کودکان ممکن است منجر به نقص ایمنی ثانویه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What's the difference between atrophy and involution?
[ترجمه گوگل]تفاوت بین آتروفی و ​​اینولوشن چیست؟
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین atrophy و involution چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is safe, quick and suitable when the involution has the nephralgia going on and other circumstances to need the emergency call handle.
[ترجمه گوگل]زمانی که انفولشن نفرالژی در جریان است و سایر شرایط نیاز به دستگیره تماس اضطراری دارد، ایمن، سریع و مناسب است
[ترجمه ترگمان]صحیح است، سریع و مناسب است زمانی که the در شرایط و شرایط دیگر نیاز به اداره تماس اضطراری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Involution dehydration, cutting dehydration. instead of the Filter Press and centrifuge inspissation machines, That is the ideal equipment of pulp washing and dirty mud dewatering.
[ترجمه گوگل]کم آبی در چرخش، کم آبی برش به جای فیلتر پرس و دستگاه های الهام بخش سانتریفیوژ، این تجهیزات ایده آل برای شستشوی خمیر کاغذ و آبگیری گل کثیف است
[ترجمه ترگمان]کم کردن آب بدن و کم کردن آب بدن به جای ماشین فیلتر Press و دستگاه centrifuge سانتریفیوژ، این ابزار ایده آل شستن خمیر کاغذ و لجن کثیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study the effect of warm uterus paste on lactation and involution of uterus section.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر خمیر گرم رحم بر شیردهی و چرخش بخش رحم
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر خمیر دندان گرم بر روی شیر و involution رحم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion: XST has definite effect in decreasing postpartum hemorrhage, it also shows effects in promoting involution of uterus, reducing lochia and accelerating recovery of parturients.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: XST تأثیر قطعی در کاهش خونریزی پس از زایمان دارد، همچنین تأثیرات آن در تقویت چرخش رحم، کاهش لوشی و تسریع بهبودی زایمان است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: XST اثر مشخصی در کاهش خونریزی بعد از خونریزی دارد، همچنین اثرات ترویج رحم و رحم، کاهش lochia و تسریع بازیابی of را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. State-owned enterprises assumed important social functions without the marketing system, and they developed on the way of involution with disguised unemployment and huge social cost.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های دولتی بدون سیستم بازاریابی، کارکردهای اجتماعی مهمی را به عهده گرفتند و با بیکاری پنهان و هزینه‌های اجتماعی هنگفت در مسیر تحول توسعه یافتند
[ترجمه ترگمان]شرکت های دولتی بدون سیستم بازاریابی وظایف اجتماعی مهمی را به عهده گرفتند و آن ها در راه of با بیکاری پنهان و هزینه های اجتماعی زیاد توسعه یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Design of a small calculator can add, subtract, multiply, divide, involution, evolution, bracket operation.
[ترجمه گوگل]طراحی یک ماشین حساب کوچک می تواند جمع، تفریق، ضرب، تقسیم، چرخش، تکامل، عملیات براکتی را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]طراحی یک ماشین حساب کوچک می تواند به اضافه کردن، ضرب کردن، تقسیم کردن، involution، تکامل، و عمل پایه بیافزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results: The main causes were retained placenta and membranes, endometritis and decidualitis, infection, dehiscence and hemorrhage of caesarean incision, sub involution of uterus.
[ترجمه گوگل]يافته ها: علل اصلي احتباس جفت و غشا، اندومتريت و دسيدواليت، عفونت، انقباض و خونريزي برش سزارين، زير پيچيدگي رحم بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: علل اصلی جفت و غشا، endometritis و decidualitis، عفونت، dehiscence و خونریزی سزارین، sub رحم)حفظ شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیچ (اسم)
loop, turn, curve, ramp, vortex, knee, bolt, screw, twist, twine, buckle, convolution, furl, rick, wimple, crisping, embroglio, insinuation, involution, kink, meander, vis, whorl, winder

قوه یابی (اسم)
involution

عود چیزی (اسم)
involution

توان یابی (اسم)
involution

پیچدارکردن عبارت (اسم)
involution

تخصصی

[علوم دامی] به برگشت یک عضو، یا اندام به اندازه اصلی اش، قبل از بزرگ شدن اطلاق می شود .
[عمران و معماری] گستردگی
[زمین شناسی] پیچ، پیچیدن، قوه یابی
[ریاضیات] به توان رسانی، برگشت، تضامن، بسط

انگلیسی به انگلیسی

• entanglement; complexity; intricacy; curling inward; degeneration (biology, physiology); raising of a quantity to a certain power (mathematics)

پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
آتروفی یا تحلیل یک ارگان ( مثلا غده پروستات بعد از پیری، عقیم سازی و یا دارو درمانی )
در ریاضیات یعنی:
a function, transformation, or operator that is equal to its inverse
i. e. which gives the identity when applied to itself.
involution ( ریاضی )
واژه مصوب: برگشت 2
تعریف: فرمول دار
دامپزشکی و علوم دامی
1 - جمع شدن رحم بعد از زایمان
2 - آتروفی یا تحلیل یک ارگان ( مثلا غده پروستات بعد از پیری، عقیم سازی و یا دارو درمانی )
در ریاضیات و نظریه ی گروه ها، به عناصری از یک گروه که مرتبه ی 2 داشته باشند، involution می گویند.
تحلیل
involution of the thymus
تحلیل تیموس
برگشت
پس روی

بپرس