magnetometer

/ˌmæɡnəˈtɑːmətər//ˌmæɡnəˈtɑːmətə/

(دستگاه سنجش نیروی مغناطیسی به ویژه نیروی جاذبه ی کره ی زمین) کشندا سنج، جاذبه سنج، مغناطیس سنج، آلت اندازه گیری نیروی مغناطیسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: magnetometric (adj.), magnetometry (n.)
• : تعریف: a device for determining the strength and direction of magnetic fields, esp. that of the earth.

جمله های نمونه

1. Proton magnetometers are also susceptible to interference from overhead cables.
[ترجمه گوگل]مغناطیس‌سنج‌های پروتونی نیز مستعد تداخل کابل‌های بالای سر هستند
[ترجمه ترگمان]magnetometers پروتون همچنین در معرض تداخل با کابل های سربار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Proton magnetometers are usually employed using a grid divided into squares 1 m to 3 m on a side.
[ترجمه گوگل]مغناطیس‌سنج‌های پروتونی معمولاً با استفاده از شبکه‌ای که به مربع‌های 1 تا 3 متری در یک طرف تقسیم می‌شوند، استفاده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]magnetometers پروتون معمولا با استفاده از یک شبکه به مربع ۱ متر تا ۳ متر در یک طرف استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The data curve of FHD-1 nuclear precession magnetometer in Taian station always shows some accidented variation in recent years. After study we found out that it is caused by instrumental malfunction.
[ترجمه گوگل]منحنی داده مغناطیس‌سنج تقدمی هسته‌ای FHD-1 در ایستگاه تایان همیشه تغییرات تصادفی را در سال‌های اخیر نشان می‌دهد پس از مطالعه متوجه شدیم که علت آن نقص دستگاه است
[ترجمه ترگمان]منحنی اطلاعات of - ۱ هسته ای تقدیم شده در ایستگاه Taian همیشه در ساله ای اخیر کمی تغییر accidented نشان می دهد پس از مطالعه متوجه شدیم که این نقص ناشی از نقص عملکرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The system consists of a fluxgate magnetometer with high sensitivity, data-acquisition subsystem, digital cassette and time service unit etc.
[ترجمه گوگل]این سیستم از یک مغناطیس سنج شار با حساسیت بالا، زیرسیستم جمع آوری داده، کاست دیجیتال و واحد خدمات زمان و غیره تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم شامل یک سیستم fluxgate با حساسیت بالا، سیستم اکتساب داده، کاست دیجیتال و واحد خدمات زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nuclear - magnetic - resonance magnetometer first went into service in airborne prospecting during the middle 1950 s.
[ترجمه گوگل]مغناطیس‌سنج رزونانس هسته‌ای - مغناطیسی - برای اولین بار در اواسط دهه 1950 در اکتشافات هوابرد مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]The تشدید مغناطیسی هسته ای برای اولین بار در طول دهه ۱۹۵۰ در اکتشاف هوابرد مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the magnetometer is attached to the plane, compensation must be introduced in the aircraft itself.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مغناطیس سنج به هواپیما وصل می شود، جبران باید در خود هواپیما وارد شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که magnetometer به هواپیما متصل می شود، باید در خود هواپیما غرامت وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. CZJ - 1 - proton magnetometer is on ground proton on the basis of a well - developed magnetic measurement equipment.
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج پروتون CZJ - 1 - بر روی پروتون زمینی بر اساس تجهیزات اندازه گیری مغناطیسی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]CZJ - ۱ - پروتون magnetometer براساس یک تجهیزات اندازه گیری مغناطیسی قوی، بر روی پروتون زمین قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The second magnetometer sensor serves as a backup in case the first magnetometer sensor fails and provides for better calibration of the magnetometer data channel .
[ترجمه گوگل]سنسور مغناطیس سنج دوم به عنوان یک پشتیبان در صورت از کار افتادن سنسور مغناطیس سنج اول عمل می کند و کالیبراسیون بهتر کانال داده مغناطیس سنج را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]دومین سنسور magnetometer به عنوان پشتیبان عمل می کند که در حالتی که اولین حسگر magnetometer شکست می خورد و برای کالیبراسیون بهتر کانال داده های magnetometer فراهم می کند، عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vibration simple magnetometer (VSM) showed a superparamagnetic behaviour of the MNP and a saturation magnetization increasing with the increased magnetite amount used in formulation.
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج ساده ارتعاشی (VSM) رفتار سوپرپارامغناطیس MNP و مغناطش اشباع را با افزایش مقدار مگنتیت مورد استفاده در فرمولاسیون نشان داد
[ترجمه ترگمان]magnetometer ساده Vibration (vsm)رفتار superparamagnetic of را نشان داد و مغناطیس سازی اشباع با افزایش مقدار magnetite increased که در فرمول بندی مورد استفاده قرار گرفت، افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Horizontal tunneling magnetometer is a new kind of tunneling magnetometer in which Lorentz force is in the same level of sensitive element.
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج تونل زنی افقی نوع جدیدی از مغناطیس سنج تونلی است که در آن نیروی لورنتز در همان سطح عنصر حساس قرار دارد
[ترجمه ترگمان]تونل سازی افقی تونل رابط جدیدی از تونل سازی است که در آن نیروی لورنتس در همان سطح از عنصر حساس قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper introduces the micro magnetometer and analyses the natural frequency and driving voltage of the sensor as well.
[ترجمه گوگل]این مقاله میکرو مغناطیس سنج را معرفی می کند و فرکانس طبیعی و ولتاژ محرک سنسور را نیز تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله میکرو magnetometer را معرفی کرده و فرکانس طبیعی و ولتاژ محرک سنسور را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tunneling magnetometer is a kind of MEMS magnetometer based on tunnel effect in quantum mechanics.
[ترجمه گوگل]مغناطیس سنج تونلی نوعی مغناطیس سنج MEMS بر اساس اثر تونلی در مکانیک کوانتومی است
[ترجمه ترگمان]Tunneling magnetometer نوعی of MEMS مبتنی بر اثر تونل در مکانیک کوانتومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Theoretically, the HTS RF SQUID magnetometer has superiority over the conventional inductive probe in TEM application.
[ترجمه گوگل]از نظر تئوری، مغناطیس سنج HTS RF SQUID نسبت به پروب القایی معمولی در کاربرد TEM برتری دارد
[ترجمه ترگمان]از نظر تیوری، magnetometer RF SQUID magnetometer نسبت به تحقیق قیاسی قراردادی در کاربرد TEM، برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Operation principle of fluxgate magnetometer is simplify described.
[ترجمه گوگل]اصل عملکرد مغناطیس سنج fluxgate ساده شده است
[ترجمه ترگمان]اصل عملیات of ساده کردن توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Magnetometer Device used to detect metal objects.
[ترجمه گوگل]دستگاه مغناطیس سنج که برای تشخیص اجسام فلزی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]دستگاه Magnetometer برای شناسایی اشیا فلزی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] (دستگاه سنجش نیروى مغناطیسی به ویژه نیروى جاذبه ى کره ى زمین ) کشندا سنج، جاذبه سنج، مغناطیس سنج
[برق و الکترونیک] مغناطیس سنج ابزاری که دامنه و جهت میدان مغناطیسی، مانند میدان مغناطیسی زمین، را اندازه گیری می کند .
[زمین شناسی] مغناطیس سنج
[نفت] مغناطیس سنج

انگلیسی به انگلیسی

• device used for measuring intensity of a magnetic field

پیشنهاد کاربران

1 - وسیله ای است که استفاده میشود برای شناسایی وجود اشیا فلزی یا اندازه گیری شدت میدان مغناطیسی
سوسنگیناسنج
( واژه" سوسنگ" به معنای سنگ سویابی ( جهت یابی ) را می توان در برابر lodestone که مترادف با magnet است، به کار برد. لذا واژه "سوسنگین" ( همچون رنگین، سیمین، آهنین و . . . ) را نیز می توان برای magnetic به کار گرفت. همچنین واژه "سوسنگینا" ( همچون ژرفا، پهنا، درازا و . . . ) را نیز برای magnetism استفاده کرد )
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس