no account


(امریکا - عامیانه)، بی ارزش، به درد نخور، دورانداختنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of little worth; no good.

- her no-account son-in-law
[ترجمه گوگل] داماد بی حسابش
[ترجمه ترگمان] داماد بدون حساب او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Happiness takes no account of time.
[ترجمه گوگل]خوشبختی زمان را در نظر نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]شادی، زمان را به حساب نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He that gains well and spends well needs no account book.
[ترجمه گوگل]کسی که خوب به دست می آورد و خوب خرج می کند نیازی به دفترچه حساب ندارد
[ترجمه ترگمان]او این پول را خوب به دست می آورد و به هیچ وجه نیازی به کتاب حساب ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Employees must on no account make personal telephone calls from the office.
[ترجمه گوگل]کارمندان به هیچ وجه نباید از دفتر تماس تلفنی شخصی برقرار کنند
[ترجمه ترگمان]کارمندان نباید از اداره درخواست تلفن شخصی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Britain's tax system takes no account of children.
[ترجمه گوگل]سیستم مالیاتی بریتانیا کودکان را در نظر نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]سیستم مالیاتی بریتانیا هیچ گزارشی از کودکان ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On no account should the mixture boil.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه نباید مخلوط بجوشد
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه نباید مخلوط به جوش آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Emotional matters were of no account to them during the war.
[ترجمه گوگل]مسائل عاطفی در طول جنگ برای آنها اهمیتی نداشت
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ مسائل عاطفی برای آن ها اهمیتی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have no account with that bank.
[ترجمه گوگل]من هیچ حسابی در آن بانک ندارم
[ترجمه ترگمان]من حساب این بانک را ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a matter of no account.
[ترجمه گوگل]این موضوع بی حساب است
[ترجمه ترگمان] این اصلا حساب نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On no account must you disturb me when I'm working.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه نباید وقتی کار می کنم مزاحم من شوید
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه نباید وقتی کار می کنم مزاحم من بشوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On no account should the house be left unlocked.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه نباید قفل خانه را باز گذاشت
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه نباید خانه باز بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As she grew up, her father was of no account to her.
[ترجمه گوگل]همانطور که او بزرگ شد، پدرش برای او هیچ حسابی نداشت
[ترجمه ترگمان]در همان حال که بزرگ می شد پدرش به او حساب نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's of no account to me whether he comes or not.
[ترجمه گوگل]برای من مهم نیست که بیاید یا نه
[ترجمه ترگمان]برای من مهم نیست که او می آید یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We must on no account view problems superficially and in isolation.
[ترجمه گوگل]ما به هیچ وجه نباید مشکلات را سطحی و مجزا ببینیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید به طور سطحی و در انزوا به مشکلات بنگریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On no account should you leave the door unlocked.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه نباید در را باز بگذارید
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه نباید در را باز بگذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس