norepinephrine


روانشناسى : نوراپى نفرین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hormone, secreted by the adrenal glands and released at the sympathetic nerve endings, that aids in transmission of nerve impulses and is used medically to constrict blood vessels and prevent bleeding.

جمله های نمونه

1. Norepinephrine is converted to epinephrine by an enzyme, N-methyltransferase, which is present almost exclusively in the adrenal medulla.
[ترجمه گوگل]نوراپی نفرین توسط یک آنزیم N-methyltransferase به اپی نفرین تبدیل می شود که تقریباً به طور انحصاری در بصل الکلیه آدرنال وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نور اپی نفرین به آدرنالین توسط یک آنزیم، N - methyltransferase تبدیل می شود که تقریبا به طور انحصاری در مغز adrenal وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cell's response to stimulation is to secrete norepinephrine; the amount secreted falls as the stimulation is repeated.
[ترجمه گوگل]پاسخ سلول به تحریک ترشح نوراپی نفرین است مقدار ترشح شده با تکرار تحریک کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]پاسخ سلول به تحریک، ترشح نور اپی نفرین است؛ مقدار secreted که به عنوان تحریک ترشح می شود تکرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Drugs that enhance the effectiveness of norepinephrine and serotonin are commonly used as antidepressants.
[ترجمه گوگل]داروهایی که اثربخشی نوراپی نفرین و سروتونین را افزایش می دهند معمولاً به عنوان داروهای ضد افسردگی استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]داروهایی که تاثیر نور اپی نفرین و سروتونین را افزایش می دهند معمولا به عنوان داروهای ضد افسردگی استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some hypertensive patients have defective storage of norepinephrine, thus permitting more to circulate.
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران فشار خون بالا ذخیره نوراپی نفرین ناقصی دارند، بنابراین اجازه گردش بیشتر را می دهد
[ترجمه ترگمان]بعضی از بیماران مبتلا به نفرین norepinephrine نفرین شده اند که به این ترتیب بیش از هر چیز در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Above all, in the manufacture of dopamine, norepinephrine, the vitamin C is one of important components.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، در ساخت دوپامین، نوراپی نفرین، ویتامین C یکی از اجزای مهم است
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه، در تولید دوپامین، نور اپی نفرین، ویتامین C یکی از اجزای مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both dopamine and norepinephrine are recommended as first - line vasopressor agents in the treatment of shock.
[ترجمه گوگل]دوپامین و نوراپی نفرین هر دو به عنوان عوامل فشار دهنده عروقی خط اول در درمان شوک توصیه می شوند
[ترجمه ترگمان]هم دوپامین و هم نور اپی نفرین به عنوان عامل های vasopressor اول در درمان شوک توصیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, studies on resuscitation using norepinephrine in uncontrolled hemorrhagic shock are lacking.
[ترجمه گوگل]با این حال، مطالعات در مورد احیا با استفاده از نوراپی نفرین در شوک هموراژیک کنترل نشده وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، مطالعات بر روی احیا با استفاده از نور اپی نفرین در شوک خونریزی کنترل نشده کم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These foods contain tyramine, which inhibits neurochemicals like norepinephrine and can cause insomnia.
[ترجمه گوگل]این غذاها حاوی تیرامین هستند که مواد شیمیایی عصبی مانند نوراپی نفرین را مهار می کند و می تواند باعث بی خوابی شود
[ترجمه ترگمان]این غذاها حاوی tyramine هستند که neurochemicals مانند نور اپی نفرین را مهار می کند و می تواند موجب بی خوابی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To explore the effect of Dunhuangdabao (DHDB) on monoamine neurotransmitter norepinephrine (NE), dopamine (DA) and 5-hydroxytryptamine (5-HT) levels in the brain tissue of aging model rats.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر Dunhuangdabao (DHDB) بر سطوح نوراپی نفرین (NE)، دوپامین (DA) و 5-هیدروکسی تریپتامین (5-HT) در بافت مغز موش‌های مدل پیری
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر of (DHDB)بر روی انتقال دهنده عصبی انتقال دهنده اپی نفرین (NE)، دوپامین (DA)و ۵ - hydroxytryptamine (۵ - حزب التحریر)در بافت مغز موش های مدل پیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A sympathomimetic that acts mainly by causing release of norepinephrine but also has direct agonist activity at some adrenergic receptors.
[ترجمه گوگل]یک سمپاتومیمتیک که عمدتاً با ایجاد نوراپی نفرین عمل می کند، اما در برخی از گیرنده های آدرنرژیک نیز فعالیت آگونیست مستقیم دارد
[ترجمه ترگمان]A که عمدتا با انتشار نور اپی نفرین عمل می کند، اما در برخی گیرنده های بتا، فعالیت agonist مستقیم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Otherwise, it antagonized constriction of thoracal aorta rings of rabbit resulting from ergometrine and norepinephrine in vitro.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، انقباض حلقه های آئورت قفسه سینه خرگوش ناشی از ارگومتر و نوراپی نفرین را در شرایط آزمایشگاهی مخالفت می کند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، انقباض آئورت منشعب شده از خرگوش منجر به ergometrine و نور اپی نفرین در آزمایشگاه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are those who may be addicted to that love "high. " They need that amphetamine-like rush of dopamine, norepinephrine and phenylethylamine.
[ترجمه گوگل]کسانی هستند که ممکن است به این عشق "بالا" معتاد باشند آنها به آن راش آمفتامین مانند دوپامین، نوراپی نفرین و فنیل اتیلامین نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که ممکن است به این عشق اعتیاد پیدا کرده باشند \" آن ها به آن هجوم آمفتامین ها مانند دوپامین، نور اپی نفرین و phenylethylamine نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To examine the antagonization of phentolamine against the effects of norepinephrine (NE) on the activity of pain-related neurons in the parafascicular nucleus of morphine-dependent rats.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تضاد فنتولامین در برابر اثرات نوراپی نفرین (NE) بر فعالیت نورون های مرتبط با درد در هسته پارافاسیکولار موش های صحرایی وابسته به مورفین
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات phentolamine در برابر اثرات نور اپی نفرین (NE)بر روی فعالیت نورون های مرتبط با درد در هسته parafascicular موش های وابسته به مورفین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Neuropeptide Y is an important sympathetic vasoconstrictive neurotransmitter, and play roles with norepinephrine together.
[ترجمه گوگل]نوروپپتید Y یک انتقال دهنده عصبی منقبض کننده عروق سمپاتیک مهم است و با نوراپی نفرین نقش دارد
[ترجمه ترگمان]Neuropeptide Y یک انتقال دهنده عصبی مهم vasoconstrictive است و با نور اپی نفرین هم نقش بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] نور اپی نفرین، نور آدرنالین

پیشنهاد کاربران

بپرس