ovulation

/ˌovjəˈleɪʃən//ˈɒvjuleɪʃən/

تخمک آوری، تخمک سازی، تخمک گذاری، پیدایش تخم در تخمدان یا بیرون آمدن تخم از آن، کار تخمدان

جمله های نمونه

1. She is taking a drug to stimulate ovulation.
[ترجمه گوگل]او برای تحریک تخمک گذاری دارو مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]اون داره یه دارو مصرف می کنه که تو رو تحریک کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As ovulation gets nearer, oestrogen levels rise.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به تخمک گذاری، سطح استروژن افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]همان طور که تخمک گذاری نزدیک می شود میزان بالای هورمون استروژن بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They include birth control pills, other ovulation suppressors and long-acting hormones.
[ترجمه گیلناز] آن ها شامل قرص های پیشگیری، دیگر مهارکننده های تخمک گذاری و هورمون های با اثر طولانی می شود.
|
[ترجمه گوگل]آنها شامل قرص های ضد بارداری، دیگر سرکوب کننده های تخمک گذاری و هورمون های طولانی اثر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل قرص های کنترل تولد، دیگر تخمک گذاری و هورمون های acting هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ovulation prediction tests are not only for those having problems conceiving.
[ترجمه گوگل]تست های پیش بینی تخمک گذاری فقط برای کسانی که مشکل باردار شدن دارند نیست
[ترجمه ترگمان]تست های پیش بینی ovulation تنها برای کسانی نیستند که مشکل را تصور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. During ovulation, the ripe egg is released from the ovarian follicle which contained it.
[ترجمه گوگل]در طی تخمک گذاری، تخمک رسیده از فولیکول تخمدانی که حاوی آن است آزاد می شود
[ترجمه ترگمان]در طی تخمک گذاری، تخمک رسیده از کیسه پلی کیستیک تخمدانی که حاوی آن بود آزاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As this temperature rise occurs after ovulation has already taken place, it can not predict ovulation in advance.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این افزایش دما پس از تخمک گذاری اتفاق می افتد، نمی تواند تخمک گذاری را از قبل پیش بینی کند
[ترجمه ترگمان]چون این افزایش دما بعد از زمان تخمک گذاری رخ می دهد، نمی تواند تخمک گذاری را پیشاپیش پیش بینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Elevated progesterone levels mimic pregnancy and this delays ovulation, prevents fertilisation or stops implantation of the embryo in the womb.
[ترجمه گوگل]افزایش سطح پروژسترون شبیه بارداری است و این امر باعث تاخیر در تخمک گذاری، جلوگیری از لقاح یا توقف لانه گزینی جنین در رحم می شود
[ترجمه ترگمان]در غیاب پروژسترون، بارداری و این تاخیر در مرحله تخمک گذاری از fertilisation fertilisation جلوگیری می کند و یا مانع از کاشت جنین در رحم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Anything that inhibits ovulation - eg, pregnancy or oral contraception - reduces the risk of ovarian cancer.
[ترجمه گوگل]هر چیزی که تخمک گذاری را مهار کند - به عنوان مثال، بارداری یا پیشگیری از بارداری خوراکی - خطر ابتلا به سرطان تخمدان را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که از تخمک گذاری - eg، بارداری یا بارداری شفاهی جلوگیری می کند - خطر سرطان تخمدان را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ovaries carry on producing oestrogen long after ovulation has ceased, more than twelve years in fact.
[ترجمه گوگل]تخمدان ها مدت ها پس از پایان تخمک گذاری، یعنی بیش از دوازده سال، به تولید استروژن ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]تخمدان مدت زمانی بعد از زمان تخمک گذاری را به میزان بیش از دوازده سال به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sarah Hrdy proposed that silent ovulation helps prevent infanticide because neither the husband nor the lover knows if he has been cuckolded.
[ترجمه گوگل]سارا هردی پیشنهاد کرد که تخمک‌گذاری بی‌صدا به جلوگیری از کودک‌کشی کمک می‌کند، زیرا نه شوهر و نه معشوق نمی‌دانند که او را زنجیر کرده‌اند یا خیر
[ترجمه ترگمان]سارا Hrdy پیشنهاد کرد که تخمک گذاری خاموش به جلوگیری از کشتن نوزاد کمک می کند، زیرا نه شوهر و نه عاشقی می داند که همسر او همسر او نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Predicting when ovulation will take place in advance is important when trying for a baby.
[ترجمه گوگل]پیش بینی زمان تخمک گذاری از قبل هنگام تلاش برای نوزاد مهم است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی زمانی که تخمک گذاری در پیشرفت رخ می دهد، زمانی مهم است که برای یک کودک تلاش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The application of artificial reproduction technology and ovulation drugs has led to the growth of multifetation .
[ترجمه گوگل]استفاده از تکنولوژی تولید مثل مصنوعی و داروهای تخمک گذاری منجر به رشد مولتی جنین شده است
[ترجمه ترگمان]کاربرد تکنولوژی تولید مثل مصنوعی و تخمک گذاری منجر به رشد of می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Relations every 36 and 48 hours bracketing around ovulation is probably ideal.
[ترجمه گوگل]روابط هر 36 و 48 ساعت براکت در اطراف تخمک گذاری احتمالا ایده آل است
[ترجمه ترگمان]روابط هر ۳۶ و ۴۸ ساعت bracketing در زمان تخمک گذاری احتمالا ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ovulation may cause a slight increase in basal body temperature.
[ترجمه گوگل]تخمک گذاری ممکن است باعث افزایش جزئی در دمای پایه بدن شود
[ترجمه ترگمان]ovulation ممکن است باعث افزایش کمی در دمای بدن اساسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] تخمک گذاری ؛ آزاد شدن یک تخمک از فولیکول تخمدان .

انگلیسی به انگلیسی

• production and emission of an egg from the ovary for potential fertilization

پیشنهاد کاربران

ovulation ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تخمک‏گذاری
تعریف: آزاد شدن تخمک پس از رسیدن و پاره شدن انبانک

بپرس