parentheses

/pəˈrenθəˌsiz//pəˈrenθəsiːz/

کمانها، پرانتز ها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: plural of parenthesis.

جمله های نمونه

1. The figures in parentheses refer to page numbers.
[ترجمه گوگل]ارقام داخل پرانتز به شماره صفحات اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]اعداد داخل پرانتز به شماره صفحه اشاره دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The students' first names are shown in parentheses.
[ترجمه گوگل]نام کوچک دانش آموزان در داخل پرانتز نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]نام دانش آموزان ابتدا در پرانتز نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Answer these questions, using the words in parentheses. Put the apostrophe in the right place.
[ترجمه گوگل]با استفاده از کلمات داخل پرانتز به این سوالات پاسخ دهید آپستروف را در جای مناسب قرار دهید
[ترجمه ترگمان]به این سوالات پاسخ دهید و از کلمات داخل پرانتز استفاده کنید the را در مکان مناسب قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finally, in parentheses is the laboratory analysis number.
[ترجمه گوگل]در نهایت در داخل پرانتز عدد آنالیز آزمایشگاهی آمده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، در پرانتز شماره تحلیل آزمایشگاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Answer: a. If the words in parentheses need an exclamation point or question mark, place it inside the parentheses.
[ترجمه گوگل]جواب: الف اگر کلمات داخل پرانتز نیاز به علامت تعجب یا علامت سوال دارند، آن را داخل پرانتز قرار دهید
[ترجمه ترگمان]پاسخ: جواب اگر کلمات داخل پرانتز به علامت تعجب یا علامت سوال نیاز دارند، آن را داخل پرانتز قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you do use parentheses, check them when you proofread!
[ترجمه گوگل]اگر از پرانتز استفاده می کنید، هنگام تصحیح آنها را بررسی کنید!
[ترجمه ترگمان]اگر از پرانتز استفاده می کنید، زمانی که آن را بازخوانی کنید، آن ها را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Parentheses are not necessary around the first expression of a conditional expression, since the precedence of?
[ترجمه گوگل]از آنجایی که تقدم؟
[ترجمه ترگمان]Parentheses برای اولین بیان یک عبارت مشروط ضروری نیستند، زیرا اولویت شما کدام است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Consider using parentheses to improve readability and avoid mistakes because of logical operator precedence.
[ترجمه گوگل]استفاده از پرانتز را برای بهبود خوانایی و اجتناب از اشتباه به دلیل تقدم عملگر منطقی در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]استفاده از پرانتز را برای بهبود خوانایی و اجتناب از اشتباه به دلیل تقدم عملگر منطقی، در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The second set of parentheses would yield either the letter C or F.
[ترجمه گوگل]مجموعه دوم پرانتز حرف C یا F را می دهد
[ترجمه ترگمان]مجموعه دوم پرانتز هم حرف C یا F را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Based on the order of the stack in parentheses matching program design verification.
[ترجمه گوگل]بر اساس ترتیب پشته در پرانتز مطابق با تأیید طراحی برنامه
[ترجمه ترگمان]براساس سفارش انباشت در پرانتز مربوط به تایید طراحی برنامه مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The number in parentheses represents the articles in your results that are from that source or group.
[ترجمه گوگل]عدد داخل پرانتز نشان دهنده مقالات موجود در نتایج شما است که از آن منبع یا گروه هستند
[ترجمه ترگمان]عددی که در پرانتز نشان داده شده است، مقالات در نتایج شما را نشان می دهد که از آن منبع یا گروه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A compound statement enclosed in parentheses may appear as an expression in GNU C.
[ترجمه گوگل]یک عبارت ترکیبی محصور در پرانتز ممکن است به عنوان یک عبارت در GNU C ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]یک بیانیه ترکیبی که در پرانتز نوشته شده ممکن است به عنوان یک بیان در GNU C به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The range of distances found for the other four molecules is given in parentheses.
[ترجمه گوگل]محدوده فواصل یافت شده برای چهار مولکول دیگر در پرانتز آورده شده است
[ترجمه ترگمان]دامنه فاصله ای که برای چهار مولکول دیگر یافت می شود در پرانتز دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Remember: You should be able to remove the material in parentheses completely and still have a correctly punctuated, grammatical sentence.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید: شما باید بتوانید مطالب داخل پرانتز را به طور کامل حذف کنید و همچنان یک جمله دستوری درست با نقطه گذاری داشته باشید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید: شما باید بتوانید مطالب را در پرانتز به طور کامل حذف کنید و هنوز هم یک جمله گرامری و گرامری داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. How would you put his cackle in print or produce that grin with parentheses and colons?
[ترجمه گوگل]چگونه کاکل او را چاپ می کنید یا آن پوزخند را با پرانتز و دو نقطه نشان می دهید؟
[ترجمه ترگمان]چگونه خنده خود را در چاپ یا تولید آن پوزخند با پرانتز و دونقطه استفاده خواهید کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] پرانتزها
[ریاضیات] پرانتز های باز و بسته، ( )

پیشنهاد کاربران

علائم نگارشی به انگلیسی:
full stop ( British ) / full point ( British ) /stop ( British ) / period ( American ) = نقطه ( . )
question mark = علامت سوال ( ❓️ )
exclamation mark ( British ) / exclamation point ( American ) = علامت تعجب ( ❗️ )
...
[مشاهده متن کامل]

comma = ویرگول (  ,   )
colon = دونقطه ( : )
semicolon = نقطه ویرگول (  ;   )
hyphen = خط پیوند، خط ربط ( - )
em dash = خط تیره ( — )
en dash = خط تیره ( – )
* نکته: تفاوت این دو dash در این موارد است:
em dash
۱: برای اضافه کردن اطلاعات بیشتر مثال: There has been an increase—though opposed by many people—in the education system.
۲: گاهی به جای comma, colon و پرانتز و همچنین برای تاکید می آید
en dash
۱: برای نوشتن فواصل زمانی استفاده می شود مثال: July 5th–9th
۲: برای نشان دادن یک relationship بین دو چیز استفاده می شود مثال: Tehran–Los Angeles flight
brackets ( American ) / square brackets ( British ) = کروشه ( [ ] )
parentheses ( American ) / round bracket ( British ) / brackets ( British ) = پرانتز ( )
* نکته: brackets در انگلیسی بریتیش می تواند پرانتز معنا دهد اما در انگلیسی امریکن فقط به معنای کروشه است
braces = آکولاد ( { } )
apostrophe (  ʼ  ) = آپاستروفی
quotation marks / quotes / speech marks / inverted commas ( British ) = نشان نقل قول (  ʼ ‘ ) و (   ”  “ )
slash / oblique ( British ) = اسلش ( / )
backslash = ( \ )
hash ( British ) / hash sign ( British ) / pound sign ( American ) = ( # )
asterisk = ستاره ( * )
ampersand = ( & )
guillemets = گیومه
* نکته: این کلمه فرانسوی است و تلفظ آن ( گیمِی ) می باشد
tilde = ( ~ )
ellipsis = سه نقطه ( . . . )

پرانتز ( )

بپرس