rap

/ˈræp//ræp/

معنی: زخم زبان، تقصیر، صدای دقالباب، سرزنش سخت، ضربت تند و سریع زدن
معانی دیگر: (تند) ضربه زدن (به ویژه با کف دست یا انگشت ها)، (تند) کوفتن، زدن، دق کردن، ضرب گرفتن، (خودمانی) سخت نکوهش کردن، (آمریکا - خودمانی) صحبت جدی کردن، صحبت جدی، (امریکا - خودمانی) تقصیر، تنبیه، (آمریکا - خودمانی) اختلاط کردن، گپ زدن، گپ زدنی، اختلاط، ضربه ی تند و کوتاه، دق الباب، تق، (آمریکا - خودمانی) موسیقی رپ، آواز رپ، آواز رپ خواندن، آهنگ رپ نواختن، (قرن -18 ایرلند) سکه ی نیم پنی تقلبی، پشیز، کمترین مقدار، یک ذره، (نادر)، قاپیدن، گرفتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: raps, rapping, rapped
(1) تعریف: to hit (something) with a rapid, hard stroke; strike.
مترادف: hit, knock
مشابه: box, strike, tap, thwack, whack

- She rapped the door three times.
[ترجمه گوگل] سه بار به در زد
[ترجمه ترگمان] سه بار به در ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause (something) to hit on or against something else with a rapid, hard stroke.
مترادف: thwack, whack
مشابه: hit, knock, tap

- He rapped the book against the table.
[ترجمه گوگل] کتاب را به میز کوبید
[ترجمه ترگمان] کتاب را روی میز کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She rapped her knuckles nervously on the desktop.
[ترجمه گوگل] بند انگشت هایش را عصبی روی دسکتاپ می کوبد
[ترجمه ترگمان] با دلواپسی دستش را روی میز کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to express sharply or with vehemence (sometimes fol. by out).
مشابه: blurt, ejaculate, exclaim, snap, vociferate

- She rapped out her criticisms one by one.
[ترجمه گوگل] او انتقادات خود را یکی یکی بیان کرد
[ترجمه ترگمان] به یکی از one انتقاد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to lay blame on; criticize.
مترادف: criticize, rebuke
مشابه: bash, blame, chastise, rag, upbraid
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to strike something with a quick, hard blow; knock.
مترادف: knock, strike
مشابه: bang, hit, tap, whack

- I heard somebody rapping at the door.
[ترجمه گوگل] شنیدم که کسی پشت در رپ می کند
[ترجمه ترگمان] شنیدم یکی به در ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
عبارات: beat the rap, take the rap
(1) تعریف: a quick blow; knock.
مترادف: bang, blow, knock, tap

- She gave him a rap on the head with her book.
[ترجمه گوگل] او با کتابش رپ روی سرش داد
[ترجمه ترگمان] با کتابش به او ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the sound made by a quick blow on a hard surface; tap.
مترادف: tap, whack

- We were awakened by a rap on the door.
[ترجمه گوگل] با صدای رپ روی در از خواب بیدار شدیم
[ترجمه ترگمان] با صدای خفه ای از خواب بیدار شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (slang) blame or punishment, esp. a prison sentence.
مترادف: punishment

- Three years in prison isn't a bad rap for what he did.
[ترجمه گوگل] سه سال زندان برای کاری که انجام داد رپ بدی نیست
[ترجمه ترگمان] سه سال حبس برای کاری که اون کرد بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: (slang) a negative aspersion or characterization.
مترادف: dirt
مشابه: lick

- He's really a good teacher, but he gets a bad rap among students because he gives a lot of homework.
[ترجمه گوگل] او واقعا معلم خوبی است، اما در بین دانش آموزان رپ بدی دریافت می کند زیرا تکالیف زیادی می دهد
[ترجمه ترگمان] او واقعا معلم خوبی است، اما در بین دانش آموزان رپ بدی دریافت می کند، چون تکالیف زیادی به او می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) the slightest amount; a tiny bit.
مترادف: bit, whit

- He doesn't care a rap about his students.
[ترجمه گوگل] او به یک رپ برای شاگردانش اهمیتی نمی دهد
[ترجمه ترگمان] او توجهی به دانش students ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a type of popular music of combined Jamaican and African-American origin in which rhymed verses are spoken, accompanied by a heavy repetitive beat, usu. on synthesizers or drums.

- Rap became a widely popular form of music in the U.S. in the 1980s.
[ترجمه گوگل] رپ در دهه 1980 به شکل گسترده ای از موسیقی در ایالات متحده تبدیل شد
[ترجمه ترگمان] رپ در دهه ۱۹۸۰ به محبوبیت گسترده ای در موسیقی در آمریکا تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a song or performance in the style of rap.

- His band liked the rap that he wrote.
[ترجمه گوگل] گروه او از رپی که او می نوشت خوشش آمد
[ترجمه ترگمان] گروه موسیقی او از rap که او می نوشت لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: (slang) to talk, esp. frankly and at length.
مترادف: converse, talk
مشابه: chat, chew the fat

(2) تعریف: to say the words of a rap.

جمله های نمونه

1. rap out
(تند و با عتاب) گفتن

2. bum rap
مجازات غیر منصفانه

3. to rap out orders
با لحن تند و عتاب آمیز دستور دادن

4. a bum rap
اتهام دروغین

5. a long rap session
گردهمایی طولانی برای حرف های جدی

6. beat the rap
(از تنبیه و کیفر و غیره) گریختن،جستن

7. get a rap on (or over) the knuckles
(خودمانی) مورد نکوهش یا گوشمالی قرار دادن

8. give someone a rap on (or over) the knuckle
(خودمانی) کسی را نکوهش یا مجازات کردن

9. to take (or beat) the rap
تقصیر را به عهده گرفتن (یا نگرفتن)

10. not care (or give) a rap
اصلا اهمیت ندادن،بی تفاوت بودن

11. They promised to rap with the management.
[ترجمه گوگل]قول دادند با مدیریت رپ کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قول دادند که به مدیریت رپ رپ بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm not that wild about rap music, to be honest.
[ترجمه گوگل]صادقانه بگویم، من آنقدرها به موسیقی رپ علاقه ندارم
[ترجمه ترگمان]من اونقدرا هم در مورد موسیقی رپ وحشی نیستم که بخوام صادق باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cleveland always gets a bum rap in the press.
[ترجمه گوگل]کلیولند همیشه در مطبوعات مورد رپ بد قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]کلولند \"همیشه یه مشت\" رپ \"تو مطبوعات میزنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The New York Post received an official rap over the knuckles for the way it reported the story.
[ترجمه گوگل]نیویورک پست به دلیل نحوه گزارش داستان یک رپ رسمی از روی بند انگشت دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه New York Post به خاطر گزارش این داستان، رپ رسمی ای را بر روی پنجه بوکس پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. FA chiefs could still face a rap and a possible fine.
[ترجمه گوگل]روسای FA همچنان ممکن است با رپ و جریمه احتمالی روبرو شوند
[ترجمه ترگمان]روسا با رپ هم می توانند با رپ و احتمال زیاد حرف بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The remark earned him a rap on the knuckles.
[ترجمه گوگل]این اظهار نظر باعث شد تا او صدای رپ روی بند انگشتانش را به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این حرف او را به صورت knuckles درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I got a rap on the knuckles for not finishing my essay on time.
[ترجمه گوگل]به خاطر اینکه انشا را به موقع تمام نکردم، یک رپ روی بند انگشتان گرفتم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه مقاله م رو تموم نکردم یه ضربه به بند انگشت هات زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زخم زبان (اسم)
nip, rebuke, brickbat, diatribe, rap

تقصیر (اسم)
error, delinquency, offense, fault, guilt, crime, rap

صدای دق الباب (اسم)
rap

سرزنش سخت (اسم)
rap

ضربت تند و سریع زدن (فعل)
rap

انگلیسی به انگلیسی

• rap music, musical genre in which spoken verses and rhymes are set to a rhythmic beat (developed in urban areas during the mid-1970s)
knock, quick blow; knocking sound; punishment (slang); response (slang); conversation (slang)
knock, tap, strike quickly; criticize, scold, rebuke; perform rap music; talk, have a conversation (slang)

پیشنهاد کاربران

ضربه تند و سریع زدن
به عنوان مثال :
the judge raps with gavel
قاضی با چکش ضربه میزند.
دوستان عزیز کلمه Rape به معنای تجاوز به عنف هست. چند نفر از دوستان کلمه رو بدون e نوشتن که اشتباه هست.
رَپیدَن = رَپ کردن.
م. ث
رفیقامون ، بعد از مدرسه، توی پارک می رَپیدند.
۱. رپ، یه سبک موسیقی که زیرشاخه هیپ هاپ هستش ( n )
۲. تیکه انداختن یا سرزنش کردن ( v )
( Bad rap=Bad rep ( reputation
به بدی شهرت پیدا کردن، یا در اصطلاح اسم کسی یا چیزی بد دررفتن
rape ( تجاوز به عنف )
rap ( سرزنش جدی - صحبت خودمانی )
بنام خدا
با سلام، این واژه بیشتر در حوزههای روانپزشکی و حقوق گیفری بکا ر میرود و به معنی تجاوز به عنف میباشد
با تشکر
واژه مذکور اصطلاحی مشترک بین روانپزشکی و پزشکی قانونی میباشد و وقتیکه فرد قربانی دچار تجاوز به عنف شود در محاکم قضایی در ارتباط با روانپزشکان از این لغت استفاده میشود . با تشکر.

بپرس