retrospective

/ˌretrəˈspektɪv//ˌretrəˈspektɪv/

معنی: پس نگرانه، عطف کننده بماسبق
معانی دیگر: پسنگری، پس نمایی، بازنگری (به ویژه پس نمایی و مرور بر آثار و زندگی یک هنرمند)، نگاه در جهت معکوس، وارون نگری، وارون نگرانه، وارون سوی، گذشته اندیشانه، گذشته نگرانه، پس اندیشانه، مروری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: looking back on or thinking of the past.

- a retrospective survey of a person's accomplishments
[ترجمه گوگل] بررسی گذشته نگر از دستاوردهای یک فرد
[ترجمه ترگمان] یک بررسی گذشته نگر درباره دستاوردهای یک فرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: looking backward.

- a retrospective view of the beach
[ترجمه گوگل] نمای گذشته نگر از ساحل
[ترجمه ترگمان] یک نگاه گذشته نگر از ساحل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: retrospectively (adv.), retrospectiveness (n.)
• : تعریف: an exhibition of the life's work of an artist.

جمله های نمونه

1. a retrospective exhibit of an artist's work
نمایشگاه بازنگری آثار یک هنرمند

2. a retrospective view of the river
منظره ی وارون سوی رودخانه

3. a bob hope retrospective
بازنگری زندگی و آثار باب هوپ

4. A retrospective influence pervaded the whole performance.
[ترجمه گوگل]یک تأثیر گذشته نگر کل اجرا را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]یک تاثیر گذشته نگر کل عملکرد را در بر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Afterwards, retrospective fear of the responsibility would make her feel almost faint.
[ترجمه گوگل]پس از آن، ترس گذشته نگر از مسئولیت باعث می شود که او تقریباً غش کند
[ترجمه ترگمان]پس از آن، ترس گذشته نگر از این مسئولیت باعث می شد که او احساس ضعف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Teachers settled for a 2% pay rise with retrospective effect from 1 April.
[ترجمه گوگل]معلمان از اول آوریل با افزایش حقوق 2 درصدی موافقت کردند
[ترجمه ترگمان]معلمان برای یک افزایش ۲ درصدی با تاثیر گذشته نگر از ۱ آوریل مستقر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bankers are quick to condemn retrospective tax legislation.
[ترجمه گوگل]بانکداران به سرعت قوانین مالیاتی گذشته نگر را محکوم می کنند
[ترجمه ترگمان]بانکداران به سرعت قوانین مالیاتی بازنگرانه را محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The result is a satisfying blend of Bonington retrospective and survey of landscape painting in the 1820s.
[ترجمه گوگل]نتیجه ترکیبی رضایت‌بخش از گذشته‌نگر Bonington و بررسی نقاشی منظره در دهه 1820 است
[ترجمه ترگمان]نتیجه ترکیبی رضایت بخش از retrospective گذشته نگر و بررسی تصویر چشم انداز در دهه ۱۸۲۰ می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mechanisms for selective retrospective conversion of catalogues and the enrichment of catalogues should be sought.
[ترجمه گوگل]مکانیسم هایی برای تبدیل انتخابی گذشته نگر کاتالوگ ها و غنی سازی کاتالوگ ها باید جستجو شود
[ترجمه ترگمان]سازوکارهای تبدیل انتخابی گذشته نگر از فهرست و غنی سازی فهرست باید مورد جستجو قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Irving Pichel, one of the revelations of the retrospective, was forced into early retirement.
[ترجمه گوگل]ایروینگ پیچل، یکی از افشاگری های گذشته نگر، مجبور به بازنشستگی پیش از موعد شد
[ترجمه ترگمان]Irving Pichel، یکی از نکات اصلی یادآوری گذشته نگر، مجبور به بازنشستگی زودرس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Noguchi did not get his first retrospective exhibition until he was in his sixties.
[ترجمه گوگل]نوگوچی تا دهه شصت خود اولین نمایشگاه گذشته نگر خود را برگزار نکرد
[ترجمه ترگمان]Noguchi اولین نمایشگاه گذشته نگر خود را تا زمانی که در شصت سالگی بود، به دست نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Retrospective Diagnosis Using the first technique, researchers found dozens of possible AIDS cases from medical records dating back to the 1930s.
[ترجمه گوگل]تشخیص گذشته نگر با استفاده از اولین تکنیک، محققان ده ها مورد احتمالی ایدز را از سوابق پزشکی که به دهه 1930 باز می گردد، پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]retrospective تشخیص با استفاده از تکنیک اول، ده ها مورد از موارد پیش گیری از ایدز را از سوابق پزشکی که به دهه ۱۹۳۰ برمی گردند، یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But retrospective diagnosis has obvious drawbacks.
[ترجمه گوگل]اما تشخیص گذشته نگر دارای اشکالات آشکار است
[ترجمه ترگمان]اما تشخیص گذشته نگر اشکالات آشکاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The growth of a taste for retrospective nostalgia accompanied the slow decline of traditional faith.
[ترجمه گوگل]رشد میل به نوستالژی گذشته نگر با کاهش آهسته ایمان سنتی همراه بود
[ترجمه ترگمان]رشد نوعی از ذوق برای نوستالژی به همراه کاهش تدریجی ایمان سنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس نگرانه (صفت)
retrospective

عطف کننده بماسبق (صفت)
retrospective

تخصصی

[آمار] گذشته نگر

انگلیسی به انگلیسی

• retroactive, taking effect on an earlier date; of retrospection, of contemplation of past events
retrospective feelings or opinions concern things that happened in the past.
retrospective laws or legislation take effect from a date earlier than the date when the law or legislation was passed.
a retrospective is an exhibition of work done by an artist over many years, rather than his or her most recent work.

پیشنهاد کاربران

exhibition tracing the development of a painter
بازپس نگر
ترجمه آشوری در تبارشناسی اخلاق
آن خستگیِ بازپس نگر the retrospective weariness
ماهیت گذشته نگر
گذشته نگر، گذشته نگرانه، گذشته بینانه
[پزشکی] پَس رُو؛ پس سو؛ عقب رُو؛ پی گیریِ و تحلیل بروز نشانه ها یا سمپتوم ها یا روی دادها در جهت عکس وقوع آنها به منظور رسیدن به تشخیص پزشکی
بازنگری
retrospective ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: مرور آثار
تعریف: نمایش مجموعه ای از فیلم ها که به یک کارگردان یا بازیگر یا دوره ای خاص یا سبک و مضمون و گونه و کشور خاصی تعلق دارد
گذشته نگر
1. عطف بما سبق
2. از گذشته تا حال
. E. g
1 ) Search on the word "retrospective" and then filter the results
2 ) They put on a retrospective show of his work at the National Museum of American Art
retrospective studies مطالعات مروری ( مطالعات از گذشته تا حال )
بازاندیشانه
واپس نگرانه
نگاهی ازگذشته تا امروز
عقب نگری، گذشته نگری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس