sweat gland

/ˈswetˈɡlænd//swetɡlænd/

معنی: غده عرق
معانی دیگر: غده ی عرق، زه تراو، ژف تراو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of numerous tiny tubular glands located near the surface of the skin, that secrete sweat.

جمله های نمونه

1. The sweat glands secrete water.
[ترجمه گوگل]غدد عرق آب ترشح می کنند
[ترجمه ترگمان]غدد عرق، آب را ترشح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As mentioned before, sweat is produced from the sweat glands in the skin.
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، عرق از غدد عرق در پوست تولید می شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا ذکر شد، عرق از غدد تعریق در پوست تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Still, although your paws are covered with sweat glands, you might like to walk around on the damp grass first.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگرچه پنجه های شما با غدد عرق پوشیده شده است، ممکن است دوست داشته باشید ابتدا روی چمن های مرطوب راه بروید
[ترجمه ترگمان]با این حال، با وجود این که پنجه های تو از غدد عرق پوشیده شده، شاید دوست داشته باشی اول روی علف های خیس قدم بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You have more sweat glands and blood vessels per square inch in your scalp than any other part of your body.
[ترجمه گوگل]شما در هر اینچ مربع از هر قسمت دیگر بدنتان غدد عرق و رگ های خونی بیشتری در پوست سر خود دارید
[ترجمه ترگمان]شما غدد تعریق و رگ های خونی بیشتری نسبت به قسمت های دیگر بدن خود دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is no evidence to suggest that sweat glands and their receptors remain unchanged after nerve degeneration.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد غدد عرق و گیرنده های آنها پس از تحلیل عصبی بدون تغییر باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد غدد تعریق و گیرنده های آن ها بعد از انحطاط عصبی تغییر نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is it not effective until sweat gland comes out?
[ترجمه گوگل]آیا تا غده عرق بیرون نیامده موثر نیست؟
[ترجمه ترگمان]این تاثیری نداره تا وقتی که غده عرق بریزه بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sweat gland of human being consists of eccrine gland and large sweat gland( apocrine gland) which is the root of body odor.
[ترجمه گوگل]غده عرق انسان از غده اکرین و غده عرق بزرگ (غده آپوکرین) که ریشه بوی بدن است تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]غده عرقی شامل غده eccrine و غده بزرگ عرق (غده apocrine)است که ریشه بوی بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This tumor is a histologic subtype of sweat gland carcinoma.
[ترجمه گوگل]این تومور زیرگروه هیستولوژیک کارسینوم غدد عرق است
[ترجمه ترگمان]این غده، غده histologic سرطان غدد فوق کلیوی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dog : My sweat gland is on my tongue. I must loll it out to lower the temperature.
[ترجمه گوگل]سگ: غده عرق من روی زبانم است برای کاهش دما باید آن را بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان] غده عرقی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - باید آن را بیرون بکشم تا دمای هوا را پایین بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eccrine carcinoma of the sweat gland is rare.
[ترجمه گوگل]کارسینوم اکرین غده عرق نادر است
[ترجمه ترگمان]سرطان غدد فوق کلیوی نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sweat gland : Either of two types of perspiration glands in the skin.
[ترجمه گوگل]غده عرق: یکی از دو نوع غدد تعریق در پوست
[ترجمه ترگمان]غده عرق: یا دو نوع غدد عرق در پوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Apocrine sweat gland carcinoma.
[ترجمه گوگل]سرطان غده عرق آپوکرین
[ترجمه ترگمان]سرطان غدد فوق کلیوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fat in round globules like pebbles, hair-roots like grass, capillary loops and sweat glands like worm tunnels.
[ترجمه گوگل]چربی در گلبول های گرد مانند سنگریزه، ریشه مو مانند علف، حلقه های مویرگ و غدد عرق مانند تونل های کرم
[ترجمه ترگمان]چربی مانند خوشه های گندم، رگه های موی مانند علف مانند علف، غدد عروقی و غدد عرق مانند تونل های کرم مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Primary mucinous carcinoma of the skin is a rare adnexal neoplasm differentiating toward sweat gland, most of which is the eccrine type.
[ترجمه گوگل]کارسینوم موسینوس اولیه پوست یک نئوپلاسم نادر آدنکس است که به سمت غده عرق تمایز می یابد که بیشتر آن از نوع اکرین است
[ترجمه ترگمان]carcinoma mucinous اولیه پوست از نوع نادری است که نسبت به غده عرق تمایز ایجاد می کند که اغلب آن ها نوع eccrine هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods According to the anatomic characteristics of the armpit skin and large sweat gland, 31 cases with hircismus with way of whole skin in armpit crimple with small incision, following-up 23 cases.
[ترجمه گوگل]روش‌ها با توجه به ویژگی‌های آناتومیک پوست زیر بغل و غده عرق بزرگ، 31 مورد با هیرسیسموس همراه با پوست کامل در زیر بغل با برش کوچک، 23 مورد پیگیری شد
[ترجمه ترگمان]روش های براساس ویژگی های کالبدی پوست زیربغل و غده عرق بزرگ، ۳۱ مورد با hircismus با روش کل پوست در زیر بغل با برش کوچک و بعد از ۲۳ مورد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غده عرق (اسم)
sweat gland

انگلیسی به انگلیسی

• part of the body which releases sweat
your sweat glands are the organs under your skin which produce sweat.

پیشنهاد کاربران

بپرس