treated

جمله های نمونه

1. treated sewer water is used for irrigation
فاضلاب پالایش شده را برای آبیاری مصرف می کنند.

2. he treated everyone, even his own parents, discourteously
او با همه حتی والدین خودش با بی ادبی رفتار می کرد.

3. he treated him more like a fellow than a servant
با او بیشتر مثل همقطار رفتار می کرد تا نوکر.

4. he treated the defeated enemy with mercy and kindness
او نسبت به دشمن شکست خورده با ترحم و مهربانی رفتارکرد.

5. he treated the surly old man with indulgence
نسبت به پیرمرد کژخلق با مدارا رفتار کرد.

6. he treated the wife and child of his old enemy with chivalry and fairness
او با زن و فرزند دشمن دیرینه اش با جوانمردی و انصاف رفتار کرد.

7. he treated us in a friendly way
او با ما دوستانه رفتار کرد.

8. he treated us kindly and informally
او بدون رودرواسی و با مهربانی با ما رفتار کرد.

9. he treated us to coffee and ice cream
او ما را به قهوه و بستنی مهمان کرد.

10. he treated us with distant politeness
او با تواضع توام با سردی با ما رفتار کرد.

11. pari treated herself to a new car
پری برای خودش یک ماشین نو خرید.

12. she treated us curtly
او با تندی و بی ادبی با ما رفتار کرد.

13. they treated her horribly
آنها با او بسیار بد رفتار کردند.

14. they treated my words with suspicion
سخنان مرا با سو ظن تلقی کردند.

15. they treated the old lady with civility and respect
آنان نسبت به پیرزن با ادب و احترام رفتار کردند.

16. they treated their elders with irreverence
آنان با بزرگترهای خود با بی حرمتی رفتار کردند.

17. they treated us disdainfully
آنان رفتار تحقیرآمیزی با ما داشتند.

18. they treated us very arrogantly
آنها با تکبر زیاد با ما رفتار کردند.

19. he always treated us kindly
او همیشه با ما مهربانانه رفتار می کرد.

20. his grandchildren treated him with honor
نوادگانش نسبت به او احترام قائل بودند.

21. we were treated hellishly
با ما بسیار بدرفتاری شد (مثل سگ با ما رفتار کردند).

22. farm animals were treated most atrociously
به حیوانات مزرعه ستمگری بی حد می شد.

23. heretics are usually treated worse than infidels
معمولا با مرتدها بیشتر بدرفتاری می شود تا با کفار.

24. i have always treated them square
همیشه با آنها منصفانه رفتار کرده ام.

25. the prisoners were treated savagely
با زندانیان وحشیانه رفتار شد.

26. he does well when treated well
وقتی با او خوش رفتاری شود او (هم) خوب رفتار می کند.

27. 80% of the forest is treated with insecticide
به 80 در صد جنگل حشره کش زده اند.

28. i was really provoked by the way he treated us
طرز رفتار او با ما مرا واقعا بر آشفت.

29. guests complained about the shabby way in which they had been treated
مهمانان از رفتار بی شرمانه ای که نسبت به آنان شده بود شکایت داشتند.

تخصصی

[پلیمر] عمل آوری شده

پیشنهاد کاربران

chemically treated آغشته به مواد شیمیایی شده
you can drink any water, provided that it is treated
شما می توانید هر آبی را بنوشید به شرط آنکه تصویه شده باشد.
طرز برخورد، نحوه رفتارکردن
نحوه رفتار کردن
all nodes were treated with equal importance.
تمام گره ها با اهمیت یکسان درنظر گرفته شدند.
.
در نظر گرفتن - لحاظ شدن .

گذشته فعل treat. میباشد.
لازم به ذکر است treat دو معنا دارد. درمان کردن و رفتار کردن
درمان شده.
shock should be treated as quickly as possible
شوک باید هرچه سریع تر درمان شود.
رفتار شده
مورد بحث وبررسی قرار گرفتن
آغشته
در مهندسی شیمی به آب بدون املاح گفته میشود
به عبارتی: Demineralized
تخصصی مهندسی برق
در نظر گرفت
تلقی کرد
درمان شده
برخورد، رفتار، عملکرد
Were treated بحث شده است
مهمون شدن
رفتار شده
تاویل کردن تفسیر کردن /تخصصی الهیات
تخصصی عمران
عمل آوری شده
بهسازی شده
مهمان کردن به چیزی
Tex treated everyone to free drinks
تکس همه را به نوشیدنی مجانی مهمان کرد
ترادف کلمه processed به معنی فراوری شده می باشد.
تلقی میشود
فرآوری شده
روبه رو شد
تیمار شده
رفتار کرد
مهمان کرد، دعوت کرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس