tallow

/ˈtæloʊ//ˈtæləʊ/

پیه، دمبه، چربی گوشت، پیه اب کردن، پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود، پیه مالی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the hard fatty matter from animals such as cattle or sheep, used in making soap, candles, lubricants, and certain foods.

(2) تعریف: any of various similar substances, as from vegetable sources.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: tallows, tallowing, tallowed
مشتقات: tallowlike (adj.)
• : تعریف: to smear or treat with tallow.

جمله های نمونه

1. in the past they used to make candles out of tallow
در گذشته از پیه شمع می ساختند.

2. Q: We had a tallow tree that needed to be removed.
[ترجمه گوگل]س: ما یک درخت پیه داشتیم که باید حذف می شد
[ترجمه ترگمان]سوال: ما یک درخت پیه داشتیم که باید حذف می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An ancient tallow candle stood fixed in its grease on one of the cross-beams, with a tinder beside it.
[ترجمه گوگل]یک شمع پیه باستانی در چربی خود روی یکی از تیرهای متقاطع ایستاده بود و در کنار آن یک تینر قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یک شمع مومی قدیمی روی یکی از تیره ای صلیب روی آن نصب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Samara for grain, cattle, and tallow.
[ترجمه گوگل]سامارا برای غلات، گاو و پیه
[ترجمه ترگمان]به خاطر غلات، گله و پیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some thick, tallow candles, and jugs and bowls completed the furnishings.
[ترجمه گوگل]چند شمع ضخیم و پیه‌دار و کوزه‌ها و کاسه‌ها وسایل را تکمیل کردند
[ترجمه ترگمان]بعضی از شمع های کلفت و پیه و ظرف و کاسه ها اسباب اثاثیه را کامل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We can supply 1000 tons of tallow at US $ 300 per ton FOB Sydney.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم 1000 تن پیه را با 300 دلار آمریکا در هر تن FOB سیدنی عرضه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم ۱۰۰۰ تن از پیه را به قیمت ۳۰۰ دلار در هر تن سیدنی تامین کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So she put some tallow at the bottom of the measure.
[ترجمه گوگل]پس مقداری پیه در پایین پیمانه گذاشت
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب مقداری از پیه را در ته پیمانه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They tallow dogs to enter the house.
[ترجمه گوگل]سگ ها را پیه می کنند تا وارد خانه شوند
[ترجمه ترگمان]سگ ها را پیه می کنند که وارد خانه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When beef tallow content was about 20%, the flavor and texture of emulsion could be improved and the emulsion stability was 9
[ترجمه گوگل]هنگامی که محتوای پیه گاو حدود 20٪ بود، طعم و بافت امولسیون را می توان بهبود بخشید و پایداری امولسیون 9 بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مقدار چربی گوشت حدود ۲۰ % بود، طعم و بافت امولسیون می تواند بهبود یابد و پایداری امولسیون ۹ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are not interested in drummed tallow for the simple reason that its price is higher.
[ترجمه گوگل]ما به پیه طبلی علاقه ای نداریم به این دلیل ساده که قیمت آن بالاتر است
[ترجمه ترگمان]ما به خرد کردن پیه برای این دلیل ساده که قیمت آن بالاتر است علاقه مند نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stearin is harder and burns longer than unrefined tallow.
[ترجمه گوگل]استئارین سخت تر است و نسبت به پیه تصفیه نشده بیشتر می سوزد
[ترجمه ترگمان]Stearin بیشتر و بیشتر از پیه و چربی می سوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The enzyme catalyzed Chinese vegetable tallow and methyl stearate to produce cocoa butter equivalent was studied.
[ترجمه گوگل]آنزیم پیه گیاهی چینی و متیل استئارات را کاتالیز کرد تا معادل کره کاکائو تولید کند
[ترجمه ترگمان]آنزیم با پیه گیاهی چینی و متیل stearate کاتالیز شد تا معادل کره کاکایو که مورد مطالعه قرار گرفت را تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The paper was introduction the N - Tallow - 3 - diaminopropane of secondary amines and production process and application.
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی N - Pie - 3 - Diaminopropane از آمین‌های ثانویه و فرآیند تولید و کاربرد آن می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله معرفی N - Tallow - ۳ - diaminopropane آمین های ثانویه و فرآیند تولید و کاربرد را معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We groped around in the darkness, found a fat tallow candle and I lit it with my tinder.
[ترجمه گوگل]ما در تاریکی به اطراف نگاه کردیم، یک شمع پیه چاق پیدا کردیم و من آن را با پیه‌ام روشن کردم
[ترجمه ترگمان]در تاریکی کورمال کورمال به اطراف نگاه کردیم و یک شمع پیه پیه پیدا کردیم و آن را با فندک روشن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The room smelt stale and musty with the pungent odour of the fat tallow candles placed on the desk.
[ترجمه گوگل]با بوی تند شمع های پیه چاق که روی میز گذاشته بودند، اتاق بوی کهنه و کپک زده می داد
[ترجمه ترگمان]اتاق بوی کهنگی و کپک می داد و بوی تند شمع پیه را که روی میز چیده شده بود بوی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] پیه ؛ چربی ناشی از گرما دادن اندامهای درونی و مصرف نشدنی حیوان پس از کشتار .
[شیمی] پیه
[نساجی] چربی حیوانی - پیه - پی

انگلیسی به انگلیسی

• hard fat obtained from animal products (used to make candles, soap, etc.); fatty substance obtained from plants

پیشنهاد کاربران

روغن شحم گاو.
tallow ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: پیه
تعریف: چربی حیوانی جامد حاصل از بافت های چربی گوسفند یا گاو که حاوی مقدار زیادی اسید چرب اشباع و تک غیراشباع ( monounsaturated ) و سفید و بدون بو و طعم است

بپرس