translocation


معنی: پس زنی، جابجا شدگی، جایگیری
معانی دیگر: (گیاه شناسی - زاد شناسی) ترا جایی

جمله های نمونه

1. Paul Bright, the Mammal Society's conservation officer, discusses translocation in the society's latest newsletter.
[ترجمه گوگل]پل برایت، افسر حفاظت از انجمن پستانداران، در آخرین خبرنامه این انجمن درباره جابجایی بحث می کند
[ترجمه ترگمان]پل برایت، افسر حفاظت از جامعه Mammal، انتقال به آخرین خبرنامه در جامعه را مورد بحث و بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Atrophy in group C alleviated and bacterial translocation rate declined ( 3 5 % ) .
[ترجمه گوگل]آتروفی در گروه C کاهش یافت و میزان انتقال باکتری کاهش یافت (3 5 درصد)
[ترجمه ترگمان]کاهش در گروه سی رفع شده و کاهش باکتری (۳ درصد)کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Uptake, translocation, and distribution of 14C-labelled oligosaccharides in watermelon seedling were investigated by the means of radioactive isotope tracer.
[ترجمه گوگل]جذب، انتقال، و توزیع الیگوساکاریدهای نشاندار شده با 14C در نهال هندوانه با استفاده از ردیاب ایزوتوپ رادیواکتیو مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Uptake، انتقال و توزیع ۱۴ C - علامت گذاری شده در نهال هندوانه به وسیله the رادیو اکتیو مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Glutamine may prevent the bacteria translocation and strengthen gut barrier function in severe acute pancreatitis.
[ترجمه گوگل]گلوتامین ممکن است از انتقال باکتری جلوگیری کند و عملکرد سد روده را در پانکراتیت حاد شدید تقویت کند
[ترجمه ترگمان]glutamine ممکن است از انتقال باکتری ها جلوگیری کرده و عملکرد سد را در pancreatitis حاد شدید تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results: All the rats with bacterial translocation(BT) were found to have small intestine bacterial overgrowth(SIBO). The accidence of SIBO and BT were 50% (10/20) and 35% (7/20) in cirrhotic rats.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: همه موش‌های با انتقال باکتری (BT) دارای رشد بیش از حد باکتری روده کوچک (SIBO) بودند بروز SIBO و BT 50% (10/20) و 35% (7/20) در موش‌های سیروزی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: مشخص شد که تمام موش ها با انتقال باکتری (BT)دارای روده کوچک روده (SIBO)هستند جمعیت این شرکت ۵۰ % (۲۰ \/ ۲۰)و ۳۵ % (۷ \/ ۲۰)در cirrhotic موش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sugar transporters are located in strategic positions along translocation path.
[ترجمه گوگل]حامل های قند در موقعیت های استراتژیک در امتداد مسیر انتقال قرار دارند
[ترجمه ترگمان]transporters قند در موقعیت های استراتژیک در امتداد مسیر انتقال قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rate of translocation of enteric bacteria were found to increase up to 60%.
[ترجمه گوگل]میزان انتقال باکتری های روده ای تا 60 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]میزان انتقال of به ۶۰ درصد افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this process, protein translocation machineries of the outer and inner membranes, at least three major translocase complexes, are needed to ensure the proper import of precursor proteins.
[ترجمه گوگل]در این فرآیند، ماشین‌های انتقال پروتئین غشاهای بیرونی و داخلی، حداقل سه کمپلکس اصلی ترانسلوکاز، برای اطمینان از واردات مناسب پروتئین‌های پیش‌ساز مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]در این فرآیند، انتقال پروتیین از غشا بیرونی و داخلی، حداقل سه کمپلکس بزرگ translocase، برای اطمینان از وارد کردن مناسب پروتیین های پیشرو لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The transport of materials in plants is called translocation.
[ترجمه گوگل]انتقال مواد در گیاهان را جابجایی می گویند
[ترجمه ترگمان]انتقال مواد در گیاهان انتقال داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The translocation involves two fundamental processes, pathways of the insulin signal and the GLUT
[ترجمه گوگل]جابجایی شامل دو فرآیند اساسی است، مسیرهای سیگنال انسولین و GLUT
[ترجمه ترگمان]انتقال شامل دو فرآیند بنیادی، مسیر سیگنال انسولین و the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The characteristics, hazards, translocation, distribution and ecological remediation of atrazine were introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌ها، خطرات، جابه‌جایی، توزیع و اصلاح اکولوژیکی آترازین در این مقاله معرفی شد
[ترجمه ترگمان]خصوصیات، مخاطرات، انتقال، توزیع و اصلاح اکولوژیکی of در این مقاله معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusions Preputial or scrotal island flap translocation should be the primary choice of secondary urethral reconstruction, whereas bladder mucosa graft is used in case of local skin deficiency.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری جابه‌جایی فلپ جزیره پره یا کیسه بیضه باید انتخاب اولیه بازسازی ثانویه مجرای ادرار باشد، در حالی که پیوند مخاط مثانه در صورت کمبود پوست موضعی استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتایج Preputial یا scrotal flap island باید انتخاب اولیه بازسازی ثانویه urethral باشد در حالی که bladder mucosa mucosa در صورت کمبود پوست محلی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Translocation could occur through an established medium.
[ترجمه گوگل]جابجایی می تواند از طریق یک رسانه ایجاد شده رخ دهد
[ترجمه ترگمان]Translocation می تواند از طریق یک محیط ایجاد شده رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective:To provide anatomic basis for tibialis posterior tendon translocation to repaire dislocation with separation of the syndesmosis tibiofibalaris.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه مبنای آناتومیکی برای جابجایی تاندون خلفی تیبیالیس برای ترمیم دررفتگی با جداسازی syndesmosis tibiofibalaris
[ترجمه ترگمان]هدف: فراهم کردن مبنای کالبدی برای انتقال tendon عقبی tibialis به نابجایی repaire با جداسازی the tibiofibalaris
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس زنی (اسم)
recess, backlash, ejection, rebuttal, repercussion, repulse, backstroke, kick, translocation

جابجا شدگی (اسم)
dislocation, displacement, translocation, transposition

جایگیری (اسم)
translocation

تخصصی

[علوم دامی] جابجایی ؛ چسبیدن قسمتی از یک کروموزوم به کروموزوم غیر همتایش .

انگلیسی به انگلیسی

• dislocation, moving, change of place

پیشنهاد کاربران

تراسپاری ( اسم ) : حرکت بخشی از یک فام‏تن به قسمت دیگری از همان فام‏تن یا به یک جفت فام‏تن متفاوت که منجر به اختلالات ژنتیکی می شود.
جابجایی
translocation ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تراسپاری 1
تعریف: حرکت آب و مواد معدنی و آلی از یک بخش به بخش دیگر گیاه
جایگیری
یک نوع جهش کروموزومی به نام جابه جایی

بپرس