troubleshoot

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: to search for the cause of a problem.

- We'll have to troubleshoot to find out what's wrong with the computer.
[ترجمه بهار] ما باید عیب یابی کنیم تا بفهمیم چه مشکلی برای کامپیوتر پیش اومده
|
[ترجمه محمد] ما باید عیب یابی کنیم تا مشکل پیش آمده برای کامپیوتر را پیدا کنیم
|
[ترجمه گوگل] ما باید عیب یابی کنیم تا بفهمیم مشکل کامپیوتر چیست
[ترجمه ترگمان] باید بفهمیم که چه مشکلی با کامپیوتر داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The instruction manual includes a section on troubleshooting to help you with any simple problems you might have with the television.
[ترجمه گوگل]راهنمای دستورالعمل شامل بخش عیب یابی است تا به شما در رفع هر مشکل ساده ای که ممکن است با تلویزیون داشته باشید کمک کند
[ترجمه ترگمان]راهنمای دستورالعمل شامل یک بخش برای رفع اشکال است تا به شما کمک کند با هر مشکلی که ممکن است با تلویزیون داشته باشید، به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A top German engineer has been appointed to troubleshoot the cause of the accident.
[ترجمه گوگل]یک مهندس برتر آلمانی برای عیب یابی علت حادثه منصوب شده است
[ترجمه ترگمان]یک مهندس ارشد آلمانی برای حل علت حادثه منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He troubleshoots for our school.
[ترجمه گوگل]او برای مدرسه ما عیب یابی می کند
[ترجمه ترگمان]اون برای مدرسه ما کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've been brought in to troubleshoot - to go in, sort out the problem, and get out again.
[ترجمه گوگل]من را برای عیب یابی آورده اند - وارد شوم، مشکل را حل کنم و دوباره بیرون بیایم
[ترجمه ترگمان]من برای رفتن به اینجا امدم تا وارد شوم، مشکل را حل کنم و دوباره از اینجا بیرون بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are also helpful tips on troubleshooting.
[ترجمه گوگل]همچنین نکات مفیدی در مورد عیب یابی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین نکات مفیدی در مورد عیب یابی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A comprehensive trouble-shooting guide is given opposite which summarises most problems that arise.
[ترجمه گوگل]یک راهنمای عیب یابی جامع در مقابل ارائه شده است که بیشتر مشکلات پیش آمده را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]یک راهنمای جامع تیراندازی در مقابل آن است که اکثر مشکلات ناشی از آن را به صورت خلاصه بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The crew spent some time before bedtime troubleshooting the problem.
[ترجمه گوگل]خدمه مدتی را قبل از خواب صرف عیب یابی مشکل کردند
[ترجمه ترگمان]پرسنل کمی قبل از وقت برای رفع مشکل وقت خود را صرف رفع این مشکل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To finance the delays, the company took on a series of routine programming and trouble-shooting projects, which proved consistently profitable.
[ترجمه گوگل]برای تأمین مالی تأخیرها، این شرکت مجموعه‌ای از پروژه‌های برنامه‌نویسی معمولی و عیب‌یابی را انجام داد که ثابت شد همیشه سودآور بودند
[ترجمه ترگمان]برای تامین مالی این تاخیرها، شرکت به مجموعه ای از برنامه ریزی روزمره و پروژه های عکاسی اشاره کرد که به طور مداوم سودآور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They post troubleshooting tips, bug lists and even updated software components.
[ترجمه گوگل]آنها نکات عیب یابی، لیست باگ ها و حتی اجزای نرم افزاری به روز شده را ارسال می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نکات مربوط به عیب یابی، لیست های حشرات و حتی اجزای نرم افزاری به روز شده را پست می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This began about two hours of troubleshooting, which included plenty of time on hold while the technician checked with supervisors.
[ترجمه گوگل]این کار حدود دو ساعت عیب‌یابی آغاز شد، که شامل زمان زیادی در انتظار در حالی که تکنسین با سرپرستان بررسی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]این کار حدود دو ساعت کار را آغاز کرد، که شامل زمان زیادی برای نگهداری و تکنسین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Install, set up, troubleshoot and start up molding machines, as well as secondary and auxiliary equipment.
[ترجمه گوگل]نصب، راه اندازی، عیب یابی و راه اندازی ماشین های قالب گیری و همچنین تجهیزات ثانویه و کمکی
[ترجمه ترگمان]نصب، نصب، عیب یابی و شروع دستگاه های ریخته گری، همچنین تجهیزات فرعی و کمکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Manage your e - mail server and troubleshoot e - mail problems.
[ترجمه گوگل]سرور ایمیل خود را مدیریت کنید و مشکلات ایمیل را عیب یابی کنید
[ترجمه ترگمان]مدیریت ایمیل خود را مدیریت کرده و مشکلات پست الکترونیکی را حل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Operate, calibrate, repair, and troubleshoot general and specialized instrumentation.
[ترجمه گوگل]بهره برداری، کالیبره، تعمیر و عیب یابی ابزار دقیق عمومی و تخصصی
[ترجمه ترگمان]کارکردن، تعمیر، تعمیر، و عیب یابی کلی و متخصص تجهیزات تخصصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ability to individually troubleshoot mechanical problems, with experience of operation textile machine is an advantage.
[ترجمه گوگل]توانایی عیب یابی انفرادی مشکلات مکانیکی، با تجربه کارکرد ماشین نساجی مزیت محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]توانایی برای حل تک اشکال مشکل مکانیکی، با تجربه ماشین پارچه بافی، یک مزیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] رفع عیب، عیب زدایی

انگلیسی به انگلیسی

• spot problems; mediate, settle disagreements

پیشنهاد کاربران

عیب یابی کردن
عیب یابی، اِشکال یابی
مشکل یابی - ایراد یانی - عیب یابی
عیب یابی

بپرس