undercharge

/ˌʌndr̩ˈtʃɑːrdʒ//ˌʌndəˈtʃɑːdʒ/

کم (پای کسی) حساب کردن، کم (از کسی) گرفتن، (جنگ افزار) کم باروت گذاشتن، کم خرج گذاشتن، (باطری) کم شارژ کردن، کاملا پرنکردن، کم حساب کردن، کم مطالبه کردن از، کم خرج گذاشتن در تفنگ

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: undercharges, undercharging, undercharged
(1) تعریف: to charge less than the stated, customary, or proper price.
متضاد: overcharge

- He undercharged me twelve cents.
[ترجمه سميرا] او 12 سنت کمتر به من داد
|
[ترجمه گوگل] او دوازده سنت از من کم کرد
[ترجمه ترگمان] دوازده سنت به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to put too small an explosive charge in (a firearm).
اسم ( noun )
(1) تعریف: the amount by which one has undercharged.

(2) تعریف: an inadequate charge or load.

جمله های نمونه

1. The city is grossly undercharging companies to use the land.
[ترجمه گوگل]این شهر به شدت از شرکت ها برای استفاده از زمین کم هزینه می گیرد
[ترجمه ترگمان]این شهر شرکت های بزرگی است که از زمین استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sales assistant made a mistake and undercharged me by £
[ترجمه گوگل]دستیار فروش مرتکب اشتباه شد و از من £ کم هزینه کرد
[ترجمه ترگمان]دستیار فروشنده یک اشتباه کرد و من را با پوند ارزیابی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The shop assistant has undercharged us.
[ترجمه گوگل]فروشنده از ما کم هزینه کرده است
[ترجمه ترگمان] دستیار فروشگاه ما رو لو داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He undercharged me 1 for the book/for the book by
[ترجمه گوگل]او از من 1 برای کتاب / برای کتاب توسط من کم هزینه کرد
[ترجمه ترگمان]او برای کتاب، کتاب را به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We undercharge Mr. Smith and have to send him a debit note for the extra amount.
[ترجمه گوگل]ما از آقای اسمیت کم هزینه می گیریم و باید یک برگه بدهی برای مبلغ اضافی برای او بفرستیم
[ترجمه ترگمان]ما اقای اسمیت را آزاد کردیم و باید برای مبلغ بیشتر به او یک یادداشت بدهی بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They undercharged me by about $
[ترجمه گوگل]آنها حدود دلار از من کم هزینه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مرا در حدود ۵ دلار تخمین زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It provides detailed monthly reports and annual summaries itemising the amount overcharged, or if appropriate, undercharged.
[ترجمه گوگل]گزارش‌های ماهانه مفصل و خلاصه‌های سالیانه را ارائه می‌کند که میزان اضافه‌شارژ یا در صورت لزوم کم‌هزینه‌شده را مشخص می‌کند
[ترجمه ترگمان]گزارش ماهانه دقیق و خلاصه سالانه مبلغی را که غلو می شود، و یا اگر مناسب باشد، فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. L To ensure that all room rate charged is accurate, avoid any undercharge or overcharge that will cause disputes.
[ترجمه گوگل]L برای اطمینان از دقیق بودن نرخ تمام شده اتاق، از هر گونه هزینه کم یا اضافی که باعث اختلاف می شود اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]L برای اطمینان از اینکه تمام نرخ اتاق ها دقیق است، از هر گونه undercharge یا overcharge که باعث بروز اختلاف خواهد شد اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[معدن] خرج ناکافی (آتشباری)

انگلیسی به انگلیسی

• put too little of a charge or load; charge too low a price

پیشنهاد کاربران

کاربر ریحانه خانوم اشتباه نوشتن undercharge به معنی کمتر حساب کردن، کمتر پول گرفتن هست و تو مثال هم مشخصه که اون شخص میگه هیچوقت از من کمتر پول نگرفتن
خرج بیش از اندازه
مثلا
I have a frequently had to pay too much in shops,
but I have never been under charged
که میگه که من خیلی خرید میکنم از مغازه ها اما خرج اضافه نبودن!!
کمتر پول گرفتن مثلا رستوران از ما کمتر پول گرفت.
کم حساب کردن

بپرس