unthankful

/ənˈθæŋkfʌl//ˈʌnˈθæŋkfʊl/

ناسپاس، حق نشناس، نمک نشناس، ناستوده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unthankfully (adv.), unthankfulness (n.)
(1) تعریف: offering no thanks or gratitude; not grateful.
متضاد: thankful

- a spoiled, unthankful child
[ترجمه گوگل] یک کودک لوس و ناسپاس
[ترجمه ترگمان] بچه لوس و unthankful،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not appreciated or rewarded; thankless.

- an unthankful job
[ترجمه گوگل] یک کار ناسپاس
[ترجمه ترگمان] شغل unthankful
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The unthankful heart. . . discovers no mercies; but let the thankful heart sweep through the day and, as the magnet finds the iron, so it will find, in every hour, some heavenly blessings! Henry Ward Beecher
[ترجمه محسن قنبری] قلب ناسپاس هیچ رحمتی را درنمی یابد اما بگذار قلب شکرگزار تمام روز را بروبد ، تا همانطور که آهنربا آهن را می یابد، در هر ساعت، برکاتی بهشتی بیابد! هنری وارد بیچر
|
[ترجمه گوگل]قلب ناسپاس هیچ رحمتی را کشف نمی کند اما بگذار قلب شکرگزار روز را جارو کند و همانطور که آهنربا آهن را می یابد، در هر ساعت، برکاتی بهشتی خواهد یافت! هنری وارد بیچر
[ترجمه ترگمان]قلب unthankful هیچ mercies نشان نمی دهد، اما اجازه بدهید که آن روز خدا خدا را شکر کند، اما اگر اهن ربا آهن را پیدا کند، در هر ساعت یک موهبت آسمانی پیدا خواهد کرد! \" هنری وارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The unthankful heart discovers no mercies; but the thankful heart will find, in every hour, some heavenly blessings. Henry Ward Beecher
[ترجمه گوگل]قلب ناسپاس هیچ رحمتی نمی یابد اما قلب شاکر در هر ساعت، برکاتی بهشتی خواهد یافت هنری وارد بیچر
[ترجمه ترگمان]قلب مهربان هیچ mercies را در خود نمی یابد، اما قلب سپاسگزار در هر ساعت، از نعمت های الهی بهره مند خواهد شد هنری وارد Beecher
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An unthankful Christian is a defeated Christian for he has lost his joy.
[ترجمه محسن قنبری] یک مسیحی ناسپاس مسیحی شکست خورده ایست زیرا شانس خود را از دست داده است
|
[ترجمه گوگل]یک مسیحی ناسپاس مسیحی شکست خورده است زیرا شادی خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]یک مسیحی unthankful یک مسیحی شکست خورده است، زیرا شادی خود را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was unthankful to her boy friend for his gift.
[ترجمه محسن قنبری] او از دوست پسرش به خاطر هدیه اش گلایه مند بود
|
[ترجمه گوگل]او از دوست پسرش به خاطر هدیه اش سپاسگزار نبود
[ترجمه ترگمان]او برای هدیه دادن به دوستش به عنوان دوست پسرش به دنیا آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stop weeping for such an unthankful man like him!
[ترجمه محسن قنبری] برای چنین مرد حق نشناسی مثل او گریه نکن!
|
[ترجمه گوگل]برای چنین مرد ناسپاسی مثل او گریه نکن!
[ترجمه ترگمان]برای چنین مردی مثل او گریه نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was not unthankful for that.
[ترجمه محسن قنبری] او از این بابت ناشکر نبود
|
[ترجمه گوگل]او از این بابت ناسپاس نبود
[ترجمه ترگمان]از این بابت مطمئن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Can we ask God today to keep us from ever being unthankful to him or ever wanting our own way instead of his?
[ترجمه گوگل]آیا می‌توانیم امروز از خدا بخواهیم که ما را از اینکه هرگز از او ناسپاسی نکنیم یا هرگز راه خود را به جای او بخواهیم باز دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما امروز می توانیم از خدا بخواهیم که ما را از این که به جای او باشیم به او نزدیک نگه داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ungrateful, not thankful; not repaid with thanks, thankless

پیشنهاد کاربران

نا شکر
حق ناشناس، کفور، ناشکر، نمک بحرام، نمک نشناس
ناسپاس، حق نشناس
مثال:
Being unthankful for what we have given them.
در برابر انچه به انها داده ایم ناسپاس اند.
�لیکفروا بما ءاتینهم�

بپرس