vacancy

/ˈveɪkənsi//ˈveɪkənsi/

معنی: جا، خالی بودن، جای خالی، محل، خلاء، محل خالی، پست بلاتصدی
معانی دیگر: اتاق خالی، پست خالی، تهی جا، تهی بودگی، تهیگی، (نادر) فراغت، بیکاری، vacantness محل خالی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: vacancies
(1) تعریف: vacant condition or quality; emptiness.
مترادف: emptiness, vacantness, vacuity, vacuous, void
متضاد: fullness, occupancy
مشابه: bareness, hollowness, vacuum

(2) تعریف: unfilled space, place, or position.
مترادف: emptiness, opening, space, void
مشابه: availability, gap, hollow

- The hotel has a vacancy.
[ترجمه مهسا] این هتل یک اتاق خالی دارد.
|
[ترجمه گوگل] هتل جای خالی دارد
[ترجمه ترگمان] هتل جای خالی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Who will fill the vacancy when the boss retires?
[ترجمه 2023] کی جای خالی رئیس را وقتی بازنشسته بشه پر میکه؟
|
[ترجمه گوگل] با بازنشستگی رئیس چه کسی جای خالی را پر می کند؟
[ترجمه ترگمان] وقتی رئیس بازنشسته بشه کی جای خالی رو پر می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: lack of intelligent thought; blankness.
مترادف: blankness, emptiness, vacuity, vacuousness
مشابه: deficiency, dullness, fatuity, inanity, stupidity

جمله های نمونه

1. no vacancy
(متل و غیره) اتاق خالی نداریم.

2. Sorry, the vacancy in the office has been filled.
[ترجمه درسا پارسا] ببخشید، جایِ خالیِ دفتر پر شده است.
|
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش، جای خالی دفتر پر شد
[ترجمه ترگمان]ببخشید، جای خالی دفتر پر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His resignation left a vacancy on the board of directors.
[ترجمه محمد م] استعفای او یک پست خالی در هیات مدیره ایجاد کرد
|
[ترجمه گوگل]استعفای او جای خالی هیئت مدیره را بر جای گذاشت
[ترجمه ترگمان]استعفای ایشون یه جای خالی تو هیات مدیره جا گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A vacancy has arisen in our sales department.
[ترجمه گوگل]یک جای خالی در بخش فروش ما ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان] یه جای خالی توی بخش فروش ما پیدا شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. George's the best person to fill this vacancy.
[ترجمه گوگل]جورج بهترین فرد برای پر کردن این جای خالی است
[ترجمه ترگمان]جورج بهترین فرد برای پر کردن این جای خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The vacancy of the boy's expression made Father doubt if he was listening.
[ترجمه گوگل]جای خالی قیافه پسر باعث شد که پدر شک کند که آیا گوش می دهد
[ترجمه ترگمان]جای خالی چهره پسر شکی نداشت که او گوش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The company uses the agency when a vacancy needs to be filled on an interim basis.
[ترجمه گوگل]این شرکت زمانی از آژانس استفاده می کند که یک جای خالی باید به صورت موقت پر شود
[ترجمه ترگمان]این شرکت از این آژانس زمانی که یک پست خالی باید به صورت موقتی پر شود استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There's a vacancy in the accounts department.
[ترجمه گوگل]یک جای خالی در بخش حسابداری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بخش حسابداری جای خالی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thank you for your letter. Unfortunately, the vacancy has already been filled.
[ترجمه گوگل]از نامه شما متشکرم متاسفانه جای خالی قبلا پر شده است
[ترجمه ترگمان]از نامه ات متشکرم متاسفانه، جای خالی پر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The vacancy of her expression made me doubt if she was listening.
[ترجمه گوگل]جای خالی قیافه اش مرا به این شک می کرد که آیا گوش می داد
[ترجمه ترگمان]جای خالی چهره اش باعث شد شک کنم که او گوش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We have a vacancy for a computer programmer.
[ترجمه گوگل]جای خالی برنامه نویس کامپیوتر داریم
[ترجمه ترگمان]ما یه جای خالی برای برنامه نویس کامپیوتر داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The vacancy has already been filled.
[ترجمه گوگل]جای خالی قبلا پر شده است
[ترجمه ترگمان] جای خالی پر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is the teaching vacancy still open?
[ترجمه گوگل]آیا جای خالی تدریس هنوز باز است؟
[ترجمه ترگمان]جای خالی teaching هنوز بازه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm sorry, the job/post/vacancy has already been filled.
[ترجمه گوگل]متاسفم، شغل / پست / جای خالی قبلا پر شده است
[ترجمه ترگمان]متاسفم، شغل \/ پست \/ پست خالی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Let me see if we have a vacancy for tonight.
[ترجمه گوگل]ببینم برای امشب جای خالی داریم یا نه
[ترجمه ترگمان] بذار ببینم امشب یه جای خالی داریم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جا (اسم)
house, accommodation, seat, site, stead, case, lodge, place, room, space, situation, receptacle, location, station, berth, socket, sitting, emplacement, houseroom, seating, vacancy, lieu, locality, quarterage

خالی بودن (اسم)
vacancy

جای خالی (اسم)
opening, lacuna, vacancy

محل (اسم)
site, place, room, spot, position, location, vacancy, locale, locality, situs, whereabout

خلاء (اسم)
vacancy, vacuum

محل خالی (اسم)
vacancy

پست بلاتصدی (اسم)
vacancy

تخصصی

[شیمی] تهیجاً
[برق و الکترونیک] تهی جا آسیبی به صورت مقعیت اشغال نشده ای در شبکه بلوری .
[زمین شناسی] فضای خالی
[آمار] فضای خالی

انگلیسی به انگلیسی

• emptiness; available space, empty room at a hotel; available position, job opening
a vacancy is a job or position which has not been filled.
if there are vacancies at a hotel or other building, some of the rooms are available for people to stay in or rent.

پیشنهاد کاربران

مهمانپذیر
متل
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vacate
✅️ اسم ( noun ) : vacancy
✅️ صفت ( adjective ) : vacant
✅️ قید ( adverb ) : vacantly
معادل واژه job هستش. با این تفاوت که Job حالت غیررسمی داره، ولی vacancy حالت رسمی
vacancy ( شیمی )
واژه مصوب: تهی جا
تعریف: نقصی در شبکۀ بلور که با جابه جایی اتم از جایگاه شبکه ای اش پدید می آید
کرسی خالی
یه جای خالی داشتن
جا برای کسی باز شدن
فرصت شغلی
A job that is available to do
( قرارداد ) محل بلاتصدی

بپرس