vaticinate

/vəˈtɪsəˌneɪt//væˈtɪsɪneɪt/

معنی: نبوت کردن، رسالت کردن
معانی دیگر: پیشگویی کردن، غیب گویی کردن، دوراندیشی کردن

مترادف ها

نبوت کردن (فعل)
foretell, vaticinate

رسالت کردن (فعل)
message, vaticinate, pontificate

پیشنهاد کاربران

بپرس