vaulter

/ˈvɔːrltər//ˈvɔːltə/

معنی: جهش کننده
معانی دیگر: طاق زن، طاق نماساز، گنبد ساز

جمله های نمونه

1. The pole vaulter bettered the world's record by five inches.
[ترجمه گوگل]این ورزشکار با تیرک، رکورد جهان را پنج اینچ بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]The با رکورد ارتفاع پنج سانتی متر با نیزه سوراخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Only the pole vaulter Sergei Bubka and the discus thrower Lars Riedel have won more individual medals.
[ترجمه گوگل]تنها سرگئی بوبکا، پرتاب کننده پرتاب با چوب و لارس ریدل، پرتاب کننده دیسک، مدال های انفرادی بیشتری کسب کرده اند
[ترجمه ترگمان]تنها the vaulter (سرگئی Bubka)و the Riedel در رشته پرتاب دیسک، مدال های انفرادی بیشتری کسب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pole vaulters need long run-ups.
[ترجمه گوگل]رکابزنان نیاز به دویدن طولانی دارند
[ترجمه ترگمان]vaulters قطبی نیاز به دراز مدت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Since the other vaulter had fewer misses, Michael needed to clear this vault to win.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که خرک‌باز دیگر تعداد کمتری را از دست داد، مایکل برای برنده شدن باید این خرک را پاک می‌کرد
[ترجمه ترگمان]از وقتی که اون زن vaulter کم تر براش تنگ شده بود، \"مایکل\" نیاز داشت که این گاوصندوق رو برای برنده شدن پاک کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And the almost unbeatable pole - vaulter Yelena Isinbayeva added one more gold to Russia's tally.
[ترجمه گوگل]و یلنا ایسینبایوا، دونده تقریباً بی‌رقیب، یک طلای دیگر به تعداد طلای روسیه اضافه کرد
[ترجمه ترگمان]و یلنا Isinbayeva، بازیکن تقریبا شکست ناپذیر، یک مدال طلا دیگر به حساب روسیه اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a pole vaulter in the 1980 Olympics who vaulted so high that people are still waiting for him to come down.
[ترجمه گوگل]در المپیک 1980 یک ورزشکار پرش با چوب آنقدر بالا رفت که مردم همچنان منتظر پایین آمدن او هستند
[ترجمه ترگمان]یک تیر چوبی در المپیک ۱۹۸۰ به وجود آمد که آنقدر بالا رفت که مردم هنوز منتظر آمدن او بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the past, most sports biomechanics studies pole vault almost exclusively focused on the vaulter.
[ترجمه گوگل]در گذشته، بیشتر مطالعات بیومکانیک ورزشی روی خرک با میله تقریباً به طور انحصاری بر روی خرک متمرکز بود
[ترجمه ترگمان]در گذشته، اکثر مطالعات sports vault به طور انحصاری بر روی vaulter متمرکز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Born in the United States to Greek parents, Clentzos was a pole vaulter at the University of Southern California in the early 1930s.
[ترجمه گوگل]کلنتزوس که در ایالات متحده از پدر و مادری یونانی به دنیا آمد، در اوایل دهه 1930 در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ورزشکار پرش با قطب بود
[ترجمه ترگمان]Clentzos در ایالات متحده آمریکا متولد شد و در اوایل دهه ۱۹۳۰ قطب جنوب کالیفرنیا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As he lay on his back and heard the crowd groan, he knew the other vaulter had missed his final jump.
[ترجمه گوگل]همانطور که به پشت دراز کشیده بود و صدای ناله های جمعیت را می شنید، می دانست که طاقباز دیگر پرش نهایی خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]همچنان که بر پشت دراز کشیده بود و صدای ناله جمعیت را می شنید، می دانست که آن زن با نیزه دیگر پرش آخر را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The main purpose of this paper is to introduce the application of quick diagnostic technology on both Liu Feiliang, elite pole vaulter and Cai Peng, elite long jumper in China.
[ترجمه گوگل]هدف اصلی این مقاله معرفی کاربرد فناوری تشخیص سریع در هر دو لیو فیلیانگ، پرش از قطب نخبه و کای پنگ، پرش طول نخبه در چین است
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی این مقاله معرفی استفاده از فن آوری تشخیصی سریع در هردو لیو Feiliang، pole elite vaulter و Zhao Cai، بلوز بلند مدت در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other prominent runners on the first few days include Prince Albert of Monaco, who took part in former Winter Olympics and legendary pole vaulter Sergei Bubka.
[ترجمه گوگل]از دیگر دوندگان برجسته در چند روز اول می توان به شاهزاده آلبرت موناکو که در بازی های المپیک زمستانی سابق شرکت کرد و سرگئی بوبکا دونده افسانه ای پرش با چوب اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]دیگر دوندگان برجسته در چند روز اول عبارتند از شاهزاده آلبرت موناکو که در المپیک زمستانی سابق و قطب افسانه ای سرگئی Bubka شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What are the most important qualities of a pole vaulter?
[ترجمه گوگل]مهم ترین ویژگی های یک پرنده با چوب چیست؟
[ترجمه ترگمان]مهم ترین ویژگی یک قطب طاق با نیزه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The study points out that the selecting of modern female pole vaulter will transit from young gymnasts to all-round athletes, and proceed with the method of training from the young .
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می‌دهد که انتخاب ورزشکار زن مدرن از ژیمناستیک‌های جوان به ورزشکاران همه‌جانبه منتقل می‌شود و با روش تمرین از جوانان پیش می‌رود
[ترجمه ترگمان]این مطالعه اشاره می کند که انتخاب قطب زن مدرن vaulter از gymnasts جوان به ورزش کاران دور و دور منتقل خواهد شد و با روش آموزش از سوی جوانان ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جهش کننده (اسم)
lunger, vaulter

انگلیسی به انگلیسی

• athlete who vaults; leaper

پیشنهاد کاربران

بپرس