veiling

/ˈveɪlɪŋ//ˈveɪlɪŋ/

معنی: نقاب
معانی دیگر: حجاب، رخپوشی، پرده، پوشش، لفافه، تور صورت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a lightweight, gauzy material used to make veils.
مشابه: net

(2) تعریف: a veil or curtain.

(3) تعریف: the act of covering or concealing with or as with a veil.

جمله های نمونه

1. She lifted her veil with both hands.
[ترجمه گوگل]نقابش را با دو دستش برداشت
[ترجمه ترگمان]روسری خود را با دو دست بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A veil of mist obscured the view.
[ترجمه گوگل]پرده ای از مه دید را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]پرده مه منظره را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new profuct of youdao mobile is raising its veil.
[ترجمه گوگل]محصول جدید موبایل youdao حجاب خود را بالا می برد
[ترجمه ترگمان]The جدید تلفن همراه نقاب خود را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It would dishonour my family if I didn't wear the veil.
[ترجمه گوگل]اگر حجاب نبندم خانواده ام را بی آبرو می کنم
[ترجمه ترگمان]اگر پرده را نپوشیده بودم از خانواده من متنفر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's got long fair hair but she's got a veil over it.
[ترجمه گوگل]او موهای روشن و بلندی دارد اما روی آن روبنده است
[ترجمه ترگمان]موهای بلندی دارد، اما یک روسری بر آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shadow, with her veil drawn, follows Light in secret meekness, with her silent steps of love.
[ترجمه گوگل]سایه با نقاب کشیده، نور را در نرمی پنهانی، با گام های خاموش عشقش دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]سایه، با حجابی که بر پرده کشیده، با گام های پنهانی عاشقانه، با گام های ساکت عشق، به دنبال روشنایی می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After the ceremony, the bride lifted up her veil to kiss her husband.
[ترجمه گوگل]پس از پایان مراسم، عروس برای بوسیدن شوهرش چادر خود را بالا زد
[ترجمه ترگمان]پس از مراسم، عروس تور را بلند کرد تا شوهرش را ببوسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a barely veiled hostility in her tone.
[ترجمه گوگل]در لحن او یک خصومت پنهانی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]لحن hostility به سختی در صدایش موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their work is carried out behind a veil of secrecy.
[ترجمه گوگل]کار آنها در پشت پرده پنهانی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]کارشان این است که پشت پرده پنهان بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bridal veil was fringed with lace.
[ترجمه گوگل]چادر عروس با توری حاشیه دار بود
[ترجمه ترگمان]پرده عروسی با توری حاشیه دار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was made uncomfortable by his veiled allusion to the previous night.
[ترجمه گوگل]او با کنایه پنهان او به شب قبل ناراحت شد
[ترجمه ترگمان]از اشاره veiled به شب گذشته ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He made only a veiled reference to international concerns over human rights issues.
[ترجمه گوگل]او تنها اشاره ای پنهان به نگرانی های بین المللی در مورد مسائل حقوق بشر داشت
[ترجمه ترگمان]او فقط اشاره veiled به نگرانی های بین المللی درباره مسائل حقوق بشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bride wore a veil with a wreath of silk flowers.
[ترجمه گوگل]عروس چادری با تاج گل ابریشم به سر می کرد
[ترجمه ترگمان]عروس با تاجی از گل ابریشم پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In many Muslim countries, the women wear veils.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورهای مسلمان، زنان حجاب دارند
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورهای مسلمان، زنان حجاب می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It would be better to draw a veil over what happened next .
[ترجمه گوگل]بهتر است روی اتفاقات بعدی پرده بکشیم
[ترجمه ترگمان]بهتر است پرده را روی آنچه که دفعه بعد اتفاق افتاد بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقاب (اسم)
mask, veil, veiling, vizard

پیشنهاد کاربران

بپرس