veining


رگ بندی، شبکه بندی رگ ها یا رگه ها، طرح رگه رگه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a formation, distribution, or arrangement of veins or veinlike parts or marks.

جمله های نمونه

1. You will never enjoy the world aright, till he sea itself floweth in your vein, till you are clothed with the heavens, and crowned with the stars.
[ترجمه گوگل]هرگز از دنیا لذت نخواهی برد، تا زمانی که خود دریا در رگ تو جاری شود، تا زمانی که ملبس به آسمان ها و تاج ستارگان شوی
[ترجمه ترگمان]تو هرگز از این دنیا خوب لذت نخواهی برد، تا وقتی که خود را در رگه ای تو فرو برد، تا اینکه با آسمان clothed و تاجی از ستاره ها بر سر داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The vein at his temple throbbed angrily.
[ترجمه گوگل]رگ شقیقه اش با عصبانیت می تپید
[ترجمه ترگمان]رگی در شقیقه اش خشمناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The function of the veins is to carry blood to the heart.
[ترجمه گوگل]وظیفه وریدها انتقال خون به قلب است
[ترجمه ترگمان]وظیفه of، حمل خون به قلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A blue vein throbbed in his forehead.
[ترجمه گوگل]رگ آبی در پیشانی اش می کوبید
[ترجمه ترگمان]رگ های آبی در پیشانی اش می تپید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He could have died after developing deep vein thrombosis during a flight to Sydney.
[ترجمه گوگل]او ممکن است پس از ابتلا به ترومبوز ورید عمقی در طول پرواز به سیدنی جان خود را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]او می توانست بعد از این که در حین پرواز با سیدنی به سیدنی می رفت، مرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nurse was having trouble finding a vein in his arm.
[ترجمه گوگل]پرستار برای پیدا کردن رگ بازویش مشکل داشت
[ترجمه ترگمان]پرستار مشکل پیدا کردن رگی در دستش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She has written her description of him in a mildly humorous vein.
[ترجمه گوگل]او توصیف خود را از او با لحنی ملایم طنز نوشته است
[ترجمه ترگمان]او شرح و توصیف او را با یک رگ نسبتا خنده دار بیان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The doctor injected glucose into his patient's veins.
[ترجمه گوگل]دکتر گلوکز را به رگ های بیمارش تزریق کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر گلوکز را به رگ های بیمارش تزریق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She felt the blood racing through her veins as they kissed.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که خون در رگهایش در حال بوسیدن است
[ترجمه ترگمان]وقتی همدیگر را بوسیدند خون در رگ هایش جریان پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A thin, veined hand lay on the coverlet.
[ترجمه گوگل]دستی نازک و رگدار روی روتختی دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]دستی نازک و خون آلود روی روانداز قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I doubt if I have a single drop of aristocratic blood in my veins.
[ترجمه گوگل]شک دارم که یک قطره خون اشرافی در رگهایم باشد
[ترجمه ترگمان]شک دارم که یک قطره خون اشرافی در رگ هایم جریان داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She has pure gypsy blood in her veins.
[ترجمه گوگل]خون پاک کولی در رگ هایش است
[ترجمه ترگمان]خون کولی خالص در رگ هایش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The girl is not in the vein for singing today.
[ترجمه گوگل]دختر امروز دلش برای آواز خواندن نیست
[ترجمه ترگمان]دختر امروز برای آواز خواندن در رگه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I could see the veins in his neck pulsating.
[ترجمه گوگل]می توانستم رگ های گردنش را ببینم که می تپد
[ترجمه ترگمان]می توانستم رگ های گردنش را ببینم که به تپش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Surgical waiting lists were reduced by the simple expedient of striking off all patients awaiting varicose vein operations.
[ترجمه گوگل]لیست انتظار جراحی با یک مصلحت ساده حذف همه بیمارانی که منتظر عمل واریس بودند کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]لیست های انتظار جراحی به روش ساده هجوم به تمام بیمارانی که انتظار عملیات های رگ را دارند، کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• venation, pattern of veins

پیشنهاد کاربران

veining ( n ) ( veɪnɪŋ ) =a pattern of veins or thin lines, e. g. the blue veining in Gorgonzola cheese.
veining
veining ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: رگه ای شدن
تعریف: به وجود آمدن برجستگی های رگه ای، عموماً عمود بر سطح قطعۀ ریختگی، که به صورت منفرد یا شبکه دیده می شود

بپرس