vegetarianism

/ˌvedʒəˈteriəˌnɪzəm//ˌvedʒəˈteəriən/

گیاهخواری

جمله های نمونه

1. he expatiated on the virtues of vegetarianism
او درباره ی محسنات گیاه خواری به تفصیل بحث کرد.

2. morteza kept extolling the virtues of vegetarianism
مرتضی مرتبا محسنات گیاهخواری را می ستود.

3. he harangued us for two hours on the virtues of vegetarianism
او با دو ساعت صحبت درباره ی محسنات گیاهخواری سر همه را برد.

4. Vegetarianism is one cause she does not espouse.
[ترجمه گوگل]گیاهخواری یکی از دلایلی است که او از آن حمایت نمی کند
[ترجمه ترگمان]Vegetarianism یک دلیل است که او در آن espouse
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is an exponent of vegetarianism.
[ترجمه گوگل]او یکی از نمایندگان گیاهخواری است
[ترجمه ترگمان]او توان گیاه خواری را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vegetarianism has shed its cranky image.
[ترجمه گوگل]گیاهخواری تصویر بدشانس خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]گیاهخواری تصویر بد خلق خود را تضعیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His book extolling the benefits of vegetarianism sold thousands of copies.
[ترجمه گوگل]کتاب او که مزایای گیاهخواری را ستوده بود هزاران نسخه فروخت
[ترجمه ترگمان]کتاب وی مزایای گیاهخواری را که هزاران نسخه از آن ها به فروش می رفت می ستود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. More and more people are believing in vegetarianism and diet for health.
[ترجمه گوگل]افراد بیشتری به گیاهخواری و رژیم غذایی برای سلامتی اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان]افراد بیشتر و بیشتری به گیاه خواری و رژیم غذایی برای سلامتی اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vegetarianism is very popular among young people in Britain, especially among teenage girls.
[ترجمه گوگل]گیاهخواری در بین جوانان بریتانیا، به ویژه در میان دختران نوجوان بسیار محبوب است
[ترجمه ترگمان]گیاهخواری در بین جوانان بریتانیا، به خصوص در بین دختران نوجوان بسیار محبوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can eating fish be reconciled with vegetarianism?
[ترجمه گوگل]آیا خوردن ماهی با گیاهخواری قابل تطبیق است؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توان ماهی را با گیاه خواری تطبیق داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many a student has found the route to vegetarianism via depleted funds.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش‌آموزان مسیر گیاهخواری را از طریق کمبود بودجه پیدا کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان مسیر گیاهخواری را از طریق صندوق های پس انداز شده پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Vegetarians unite Vegetarianism has stepped out of its sandals and into the smartest restaurants.
[ترجمه گوگل]گیاهخواران متحد می شوند گیاهخواری از صندل های خود خارج شده و وارد باهوش ترین رستوران ها شده است
[ترجمه ترگمان]Vegetarians متحد گیاهخواری مخالفت خود را با صندل های خود و به the رستوران ها آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Concerns about cruel farming methods converted her to vegetarianism.
[ترجمه گوگل]نگرانی در مورد روش های بی رحمانه کشاورزی او را به گیاهخواری تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]نگرانی ها در مورد روش های کشاورزی ظالمانه، او را به گیاه خواری تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My parents, who knew even less about vegetarianism than I did, were distraught.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم که حتی کمتر از من درباره گیاهخواری می دانستند، پریشان بودند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم که حتی کم تر از من knew، پریشان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• practice of not eating meat
if you practise vegetarianism, you do not eat meat or fish.

پیشنهاد کاربران

Vegetarianism: ( اعتقاد به گیاه خواری )
( منبع : فرهنگ نظریه های فمینیستی ، مگی هام )
vegetarianism ( تغذیه )
واژه مصوب: گیاهخواری
تعریف: شیوه‏ای از تغذیه که در آن فرد به هر دلیل از خوردن گوشت و فراورده‏های گوشتی پرهیز می‏کند

بپرس