velcro

/ˈvelkroʊ//ˈvelkrəʊ/

(نام بازرگانی پارچه ی نایلونی به هم چسب که به جای زیپ یا چفت یا دکمه به کار می رود) ولکرو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: trademark for a fastening device consisting of a strip of nylon tape with tiny hooklike loops that attach to a strip with a matted surface, used esp. on clothing and cloth furnishings.

جمله های نمونه

1. Velcro is a registered trademark.
[ترجمه گوگل]Velcro یک علامت تجاری ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]Velcro یک علامت تجاری ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Merrell also pioneered the use of Velcro instead of laces.
[ترجمه گوگل]مرل همچنین پیشگام استفاده از Velcro به جای توری بود
[ترجمه ترگمان]Merrell نیز در استفاده از Velcro به جای بند کفش، پیشقدم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shin/instep protectors which close with velcro are more heavily padded than the tube variety and so allow a greater leeway in impact.
[ترجمه گوگل]محافظ‌های شینی/پایانی که با نوار چسب بسته می‌شوند، نسبت به تیوب‌های مختلف دارای لایه‌بندی سنگین‌تر هستند و به این ترتیب، آزادی عمل بیشتری در ضربه ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]محافظان شین و ساق پا که با velcro بسته می شوند نسبت به تنوع لوله ای به شدت بالا رفته اند و در نتیجه اجازه آزادی عمل بیشتری می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are Velcro curtains you can pull around for complete privacy.
[ترجمه گوگل]پرده‌های Velcro وجود دارد که می‌توانید برای حفظ حریم خصوصی کامل آن‌ها را بچرخانید
[ترجمه ترگمان]curtains از Velcro وجود دارند که شما می توانید برای حفظ حریم خصوصی آن ها را بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Merrell pioneered the use of Velcro instead of laces on boots.
[ترجمه گوگل]مرل پیشگام استفاده از Velcro به جای بند در چکمه بود
[ترجمه ترگمان]Merrell در استفاده از Velcro به جای بند کفش، پیشقدم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, some Velcro shareholders do not feel quite so well-disposed to Cripps.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از سهامداران Velcro احساس خوبی نسبت به کریپس ندارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از سهامداران Velcro احساس خوبی نسبت به Cripps ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Therapists used separating Cabbage Patch Dolls, joined by Velcro, to accustom the twins to the idea of being parted.
[ترجمه گوگل]درمانگران برای عادت دادن دوقلوها به ایده جدا شدن، از عروسک‌های پچ کلم که با Velcro به آن‌ها پیوسته بودند، استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]درمانگران استفاده از کلم Patch را جدا کردند و به Velcro پیوستند تا دوقلوها را به فکر جدا شدن از یکدیگر عادت دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It also has a good zip baffle with Velcro fixings on its side.
[ترجمه گوگل]همچنین دارای یک زیپ بافل خوب با چسباندن نوار چسب در کناره خود است
[ترجمه ترگمان]آن همچنین دارای یک دیواره با زیپ خوب با fixings از Velcro است که در کنار آن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It involves wearing a suit covered with velcro hooks, which then sticks fast to a velcro covered target.
[ترجمه گوگل]این شامل پوشیدن کت و شلواری است که با قلاب های نوار چسب پوشانده شده است، که سپس به سرعت به هدف پوشیده شده با نوار چسب می چسبد
[ترجمه ترگمان]آن شامل پوشیدن کت و شلوار پوشیده از قلاب velcro است که پس از آن به سرعت به هدف پوشیده از velcro می چسبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Velcro obstacle course will be 40 feet of trouble for those trying to get through it.
[ترجمه گوگل]مسیر موانع Velcro برای کسانی که سعی در عبور از آن دارند 40 فوت مشکل خواهد بود
[ترجمه ترگمان]راه مانع (Velcro)به اندازه ۴۰ فوت دردسر برای کسانی خواهد بود که تلاش می کنند از آن عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many children's shoes now fasten with Velcro.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کفش های بچه گانه اکنون با نوار چسب بسته می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان در حال حاضر با Velcro بسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It performed a Velcro impersonation, sending me spinning right back down to the pitch below.
[ترجمه گوگل]این یک جعل هویت Velcro را انجام داد و من را به سمت پایین به زمین بازی پایین فرستاد
[ترجمه ترگمان]این کار یک بازی Velcro را انجام می داد و مرا به زمین پرت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Velcro also in evidence all over training shoes, holdalls and generally where it is least needed.
[ترجمه گوگل]نوار چسب همچنین در تمام کفش های آموزشی، هولدها و به طور کلی در جاهایی که کمترین نیاز به آن وجود دارد، دیده می شود
[ترجمه ترگمان](Velcro)همچنین در شواهد مربوط به کفش های تمرین، holdalls و به طور کلی جایی که مورد نیاز است، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sew the looped side of Velcro to the back of the quilt and then press the two firmly together in position.
[ترجمه گوگل]قسمت حلقه نوار چسب را به پشت لحاف بدوزید و سپس آن دو را در موقعیت خود محکم به هم فشار دهید
[ترجمه ترگمان]و side looped را به پشت لحاف Sew و سپس آن دو را محکم به هم فشار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Even then, with the Velcro firmly fastened, there's still a little vestigial dangling fabric like the long pinky on an ill-fitting glove.
[ترجمه گوگل]حتی در آن زمان، با چسباندن محکم Velcro، هنوز هم کمی پارچه آویزان باقی مانده مانند صورتی بلند روی یک دستکش نامناسب وجود دارد
[ترجمه ترگمان]حتی پس از آن، با چوب Velcro که محکم بسته بود، هنوز ذره ای از رد پای آویزان روی یک لنگه دستکش بیمار اویزان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fasten with velcro
brand name for a fastener made with two interlocking nylon strips (one with tiny hooks, and one with tiny loops) that are used as a substitute for zippers and buttons, hook and loop closure

پیشنهاد کاربران

Velcro 2
velcro
Velcro 1 ( n ) ( vɛlkroʊ ) =a material for fastening clothes, etc. with two different surfaces, one rough and one smooth, that stick to each other when they are pressed together
velcro
velcro ( عمومی )
واژه مصوب: چسبک 2
تعریف: بستی متشکل از دو قطعه نوار پارچه ای که سطح یکی زبر و دارای قلاب های ریز و سطح دیگری فشرده و دارای حلقه های ریز است و با گذاشتن آنها بر روی هم و فشار دادن آنها اتصال محکمی میان آنها به وجود می آید
( نام بازرگانی پارچه ی نایلونی به هم چسب که به جای زیپ یا چفت یا دکمه به کار می رود ) ولکرو
ازین چسبایی که دو تا تیکن بهم وصلشون میکنیم چطور بگم مثل این کتونی های چسبی هستن بچگی داشتین همون یسری چسب دارن که این چسبا دو تا لایه ی پرزی هست که با رو هم قرار گیری صفت میشن و نقش چسبندگی دارن. . . ازونا. . .
زیپ چسبی

بپرس