worldliness

/ˈwɜːrldlinəs//ˈwɜːldlɪnɪs/

معنی: مادیت، دنیا پرستی، دنیا دوستی، تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
معانی دیگر: دنیا پرستی، مادیت، دنیا دوستی، تمایل به ماده پرستی و جسمانیت

جمله های نمونه

1. The holiday has to do with other worldliness, spectral phenomena, lonesome caped creatures rising across the moon.
[ترجمه گوگل]تعطیلات مربوط به دیگر دنیاگرایی، پدیده های طیفی، موجودات شنل پوش تنهاست که در سراسر ماه طلوع می کنند
[ترجمه ترگمان]تعطیلات باید با دیگر worldliness، پدیده های شبح مانند و موجودات caped که در ماه بالا می آیند، انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But it is the sad worldliness of the backstage banter which makes this play so interesting.
[ترجمه گوگل]اما این دنیا طلبی غم انگیز شوخی های پشت صحنه است که این نمایش را بسیار جذاب می کند
[ترجمه ترگمان]اما این the sad of پشت صحنه است که این نمایش را بسیار جالب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In spite of all her worldliness and sophistication, Jacqui's heart missed a beat.
[ترجمه گوگل]ژاکی علیرغم همه دنیا طلبی و پختگی اش، دلش برای یک تپش تنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]قلب جکی به رغم همه worldliness و لبخندها و قلب جکی به تپش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But above all Fitzgerald envied Hemingway's vigorous worldliness, his swagger and adventurism.
[ترجمه گوگل]اما مهمتر از همه، فیتزجرالد به دنیا طلبی پرشور همینگوی، فضولی و ماجراجویی او حسادت می کرد
[ترجمه ترگمان]اما بالاتر از همه فیتزجرالد یعنی worldliness و worldliness، غرور و فیس و افاده،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She emanated worldliness and the self-confidence of one who is indifferent to everything but her own needs and caprices.
[ترجمه گوگل]او از دنیا پرستی و اعتماد به نفس کسی که نسبت به همه چیز بی تفاوت است به جز نیازها و هوس های خود نشأت می گرفت
[ترجمه ترگمان]این زن worldliness و اعتماد به کسی که نسبت به همه چیز بی اعتنا است و هوس های شخصی دارد، از آن بیرون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Satan, sin, self, darkness, and worldliness predominate among all people on earth.
[ترجمه گوگل]شیطان، گناه، نفس، ظلمت و دنیاپرستی در میان همه مردم روی زمین غالب است
[ترجمه ترگمان]شیطان، گناه، خود، تاریکی و worldliness در میان همه مردم روی زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To Betty, Joe had an air of worldliness.
[ترجمه گوگل]برای بتی، جو هوای دنیا طلبی داشت
[ترجمه ترگمان]به نظر بتی، جو آب of داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He disliked the worldliness of many bishops around him.
[ترجمه گوگل]او از دنیا طلبی بسیاری از اسقف های اطراف خود بیزار بود
[ترجمه ترگمان]از worldliness که دور و بر او نشسته بودند نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But for all of its worldliness, this is a lovingly homemade album.
[ترجمه گوگل]اما این آلبوم با تمام دنیایی که دارد، یک آلبوم خانگی دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان]اما برای همه of، این یک آلبوم عاشقانه عاشقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And 12-year-old Jamie Cronin manages just the right mix of little-girl confusion and cusp-of-womanhood worldliness.
[ترجمه گوگل]و جیمی کرونین 12 ساله ترکیب مناسبی از سردرگمی دختربچه ها و دنیا طلبی اوج زن را مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان]و جیمی کرونین ۱۲ ساله درست ترکیبی از گیجی و جنون دختر کوچک و cusp و of را مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was still slightly in awe of Violette, her worldliness, her sharp tongue.
[ترجمه گوگل]او هنوز اندکی از ویولت، دنیا طلبی و زبان تیزش می ترسید
[ترجمه ترگمان]او هنوز از violette، worldliness و زبان تند خود اندکی می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, her profound wisdom and reflections on life enable her prose to transcend worldliness and commonness.
[ترجمه گوگل]با این حال، خرد عمیق او و تأملات او در مورد زندگی، نثر او را قادر می سازد تا از دنیاگرایی و رایج بودن فراتر رود
[ترجمه ترگمان]با این حال، حکمت و افکار عمیق او بر زندگی نثر او را قادر می سازد تا نثر worldliness و ابتذال را فراتر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The trumpet symbolizes the bold sounding of the warning against Laodicean worldliness and compromise.
[ترجمه گوگل]ترومپت نمادی از صدای جسورانه هشدار علیه دنیاپرستی و سازش لائودیسه است
[ترجمه ترگمان]شیپور نماد صدای بی پروایی در مقابل Laodicean worldliness و سازش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One cannot have this as there is the slightest trace of worldliness.
[ترجمه گوگل]آدم نمی تواند این را داشته باشد زیرا کوچکترین اثری از دنیاپرستی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نمی شود گفت که کوچک ترین اثری از دنیا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But it was in the company of his younger devotees, pure souls yet unstained by the touch of worldliness, that Sri Ramakrishna took greatest joy.
[ترجمه گوگل]اما سری راماکریشنا در جمع فداییان جوان‌ترش، با روح‌های پاک و در عین حال بی‌آلودگی از دنیاپرستی، بیشترین لذت را برد
[ترجمه ترگمان]اما در جمع مریدان جوانش، روح پاک و در عین حال unstained از تماس of و worldliness بود که Sri شادی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مادیت (اسم)
objectivity, materialism, secularism, secularization, worldliness

دنیا پرستی (اسم)
secularization, worldliness, secularity

دنیا دوستی (اسم)
worldliness

تمایل به ماده پرستی و جسمانیت (اسم)
worldliness

انگلیسی به انگلیسی

• materiality, earthliness; mundaneness; secularity

پیشنهاد کاربران

بپرس