whopping

/ˈwɑːpɪŋ//ˈwɒpɪŋ/

معنی: عظیم
معانی دیگر: (عامیانه) بسیار بزرگ، غول آسا، دیوپیکر، سترگ، گنده، خیلی بزرگ

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) very large, remarkable, or the like.
مشابه: monumental

- He got a whopping raise this year.
[ترجمه گوگل] او امسال حقوق فوق العاده ای دریافت کرد
[ترجمه ترگمان] امسال خیلی بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He told a whopping great lie!
[ترجمه گوگل]او یک دروغ بزرگ گفت!
[ترجمه ترگمان]دروغ whopping به من گفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company made a whopping 75 million dollar loss.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] این شرکت ضرر بزرگ75 میلیون دلاری را ساخت
|
[ترجمه گوگل]این شرکت 75 میلیون دلار ضرر کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت حدود ۷۵ میلیون دلار خسارت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Russian leader won a whopping 8 9 percent yes vote.
[ترجمه گوگل]رهبر روسیه 8 و 9 درصد رای مثبت را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]رهبر روسیه ۸ درصد آرا را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had a whopping great bruise on her arm.
[ترجمه گوگل]او یک کبودی بزرگ روی بازویش داشت
[ترجمه ترگمان]ضربه محکمی به بازویش زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The road was unforgiving, dealing the Lakers a whopping 10 losses in the first 13 away games.
[ترجمه گوگل]جاده نابخشودنی بود و لیکرز 10 باخت در 13 بازی اول خارج از خانه داشت
[ترجمه ترگمان]جاده نامهربان بود و با تیم لیکرز ۱۰ باخت در ۱۳ بازی دور اول داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Two percent claimed to be conservative while a whopping 91 percent described themselves as liberal or moderate.
[ترجمه گوگل]دو درصد ادعا کردند که محافظه کار هستند در حالی که 91 درصد خود را لیبرال یا میانه رو توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]دو درصد ادعا کردند محافظه کار هستند در حالی که حدود ۹۱ درصد خود را لیبرال یا میانه رو توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And considering each menu consists of a whopping seven courses, those double digits actually sound reasonable.
[ترجمه گوگل]و با توجه به اینکه هر منو از هفت دوره آموزشی تشکیل شده است، این دو رقمی در واقع معقول به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]و با توجه به هر menu شامل حدود هفت کلاس می شود، آن رقم دو رقمی در واقع منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I mean, a whopping 82 per cent of people who were killed in car accidents had not been smoking cannabis.
[ترجمه گوگل]منظورم این است که 82 درصد از افرادی که در تصادفات رانندگی کشته شده اند، شاهدانه مصرف نکرده اند
[ترجمه ترگمان]منظورم این است که ۸۲ درصد از افرادی که در تصادفات رانندگی کشته شده اند، حشیش خود را مصرف نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Last year the central bank reported a whopping $ 43 billion in operating income.
[ترجمه گوگل]سال گذشته بانک مرکزی درآمد عملیاتی عظیم 43 میلیارد دلاری را گزارش کرد
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته، بانک مرکزی حدود ۴۳ میلیارد دلار درآمد عملیاتی را گزارش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A potential stumbling block is the 27-year-old's whopping weekly wage of over ?200, 000[sentence dictionary], meaning a dream return to Argentina is highly unlikely.
[ترجمه گوگل]یکی از موانع بالقوه دستمزد هفتگی این جوان 27 ساله است که بیش از 200000؟
[ترجمه ترگمان]یک مانع بالقوه بالقوه، دست مزد هفتگی ۲۷ ساله بیش از ۲۷ سال است؟ [ فرهنگ لغت هر جمله ای ] به معنی بازگشت رویایی به آرژانتین بسیار بعید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The figure was a whopping $30 million, and that's a net amount, inclusive of all his family's expenses.
[ترجمه گوگل]این رقم 30 میلیون دلار بود و این مبلغ خالصی است که شامل تمام هزینه های خانواده او می شود
[ترجمه ترگمان]این رقم حدود ۳۰ میلیون دلار بود، و این مقدار خالص بود که شامل تمام مخارج خانواده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Among married women who took part in the poll, a whopping 86 percent of them reject this idea.
[ترجمه گوگل]در میان زنان متاهلی که در این نظرسنجی شرکت کردند، 86 درصد از آنها این ایده را رد کردند
[ترجمه ترگمان]در میان زنان متاهل که در این نظرسنجی شرکت داشتند، ۸۶ درصد از آن ها این ایده را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The second day went through the roof with a whopping 5760
[ترجمه گوگل]روز دوم با 5760 حیرت انگیز از پشت بام گذشت
[ترجمه ترگمان]روز دوم با شکوهی بیش از حد از بام عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Republicans seized control of both houses of Congress, picking up a whopping 117 House seats along the way.
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان کنترل هر دو مجلس کنگره را به دست گرفتند و در طول مسیر 117 کرسی مجلس را به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان کنترل هر دو مجلس کنگره را به دست گرفتند و حدود ۱۱۷ صندلی در طول راه را انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's staying in the Dorchester's penthouse, which costs a whopping £500-a-night.
[ترجمه گوگل]او در پنت هاوس دورچستر اقامت دارد که هزینه آن شبی 500 پوند است
[ترجمه ترگمان]او در خانه penthouse Dorchester اقامت دارد که ۵۰۰ پوند هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عظیم (صفت)
great, grand, vast, immense, arrogant, proud, massive, enormous, tremendous, magnificent, glorious, terrific, walloping, whopping

انگلیسی به انگلیسی

• enormous, very large, gigantic
very, extremely
whopping means much larger than usual; an informal word.

پیشنهاد کاربران

۱. بسیار بزرگ: به معنای چیزی بسیار بزرگ یا قابل توجه.
۲. عظیم: به معنای چیزی بسیار بزرگ، فوق العاده یا شگفت آور.
۳. خارق العاده: به معنای چیزی بسیار بزرگ، عظیم یا بی نظیر.
۴. بسیار وافر: به معنای چیزی بسیار بزرگ و بیشتر از آنچه که انتظار می رود.
بسیار بزرگ
# He told a whopping great lie
# She had a whopping bruise on her arm
# The company made a whopping 75 million dollar loss
e. g. He told a whopping great lie!
اون یه دروغ شاخدار خیلی بزرگ گفت
بزرگ - عظیم - قابل توجه

بپرس