zipper

/ˈzɪpər//ˈzɪpə/

معنی: زیپ، زیب دار، زیب لباس
معانی دیگر: (امریکا) زیپ، زیب لباس که بجای دکمه بکار میرود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a fastener consisting of two rows of interlocking teeth and a slide pull that either joins or parts them, used esp. on clothing such as jackets or pants.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: zippers, zippering, zippered
• : تعریف: to fasten or unfasten, or become fastened or unfastened, by means of a zipper.
مشابه: zip

جمله های نمونه

1. no offense but your pants zipper is open!
دلخور نشوید ولی زیپ شلوارتان باز است !

2. he hinted to me that my pants' zipper was open
او با اشاره به من رساند که زیپ شلوارم باز است.

3. On her head, a zipper of black surgical threads struggled to keep a still-raw wound in place.
[ترجمه گوگل]روی سرش، زیپی از نخ‌های جراحی سیاه، تلاش می‌کرد تا زخمی را که هنوز خام مانده بود، سر جایش نگه دارد
[ترجمه ترگمان]روی سرش، زیپ نخ جراحی سیاه تلاش می کرد که زخم still را در جای خود نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My zipper was stuck, and the material around it ripped as I pulled on it.
[ترجمه گوگل]زیپم گیر کرده بود و با کشیدنش مواد اطرافش پاره شد
[ترجمه ترگمان]زیپ من گیر کرده بود و ماده ای که دور آن پیچیده شده بود، همچنان که روی آن کشیده بودم پاره پاره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She scratched the knife along the zipper of my jeans and threw the blade again.
[ترجمه گوگل]چاقو را روی زیپ شلوار جینم خراشید و دوباره تیغه را پرت کرد
[ترجمه ترگمان]چاقو را روی زیپ شلوار جینم خراش داد و دوباره تیغه را پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The zipper is red.
[ترجمه گوگل]زیپش قرمزه
[ترجمه ترگمان] زیپ قرمزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I gave it a tug and the zipper broke off.
[ترجمه گوگل]کشیدمش و زیپش پاره شد
[ترجمه ترگمان]من بهش یه زحمت دادم و زیپ دهنم رو باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A little soap on the zipper will make it run more easily.
[ترجمه گوگل]کمی صابون روی زیپ باعث می‌شود راحت‌تر کار کند
[ترجمه ترگمان]کمی صابون روی زیپ آن را آسان تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The zipper and snaps are solid brass.
[ترجمه گوگل]زیپ و گیره ها برنجی جامد هستند
[ترجمه ترگمان] زیپ و خرد شدن brass
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The utility model realizes zipper cutting through the fusing of zipper material, and cutting fluffiness of knife tool and puffed selvedge phenomenon can not happen, and simultaneously noise is small.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند متوجه می شود که برش زیپ از طریق ذوب مواد زیپ، و کرکی برش ابزار چاقو و پدیده خلط پف کرده نمی تواند اتفاق بیفتد و همزمان نویز کم است
[ترجمه ترگمان]مدل سودمندی درک می کند که زیپ از طریق آمیختن مواد زیپ و بریدن ابزار چاقو و پدیده selvedge puffed رخ دهد و به طور همزمان نویز کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. ANSI Class 75 Composite Safety Toe with Side Zipper.
[ترجمه گوگل]پنجه ایمنی کامپوزیت ANSI کلاس 75 با زیپ جانبی
[ترجمه ترگمان]کلاس ANSI کلاس ۷۵ و پنجه ایمنی با بخش جانبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dual - way zipper closure to secure photo gear from dust, stain.
[ترجمه گوگل]بسته شدن زیپ دو طرفه برای ایمن کردن تجهیزات عکاسی از گرد و غبار و لکه
[ترجمه ترگمان]یک زیپ دوگانه zipper برای ایمن کردن لوازم عکس از گرد و غبار، لکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The tree-edit function takes a zipper structure, a matcher function, and an editor function.
[ترجمه گوگل]تابع ویرایش درختی یک ساختار زیپ، یک تابع تطبیق و یک تابع ویرایشگر دارد
[ترجمه ترگمان]وظیفه ویرایش درخت یک ساختار زیپ دار، یک تابع matcher و یک عملکرد ویرایشگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The double-ended zipper of oxter can rapidly discharge unnecessary heat from body.
[ترجمه گوگل]زیپ دو سر اکستر می تواند به سرعت گرمای غیر ضروری را از بدن خارج کند
[ترجمه ترگمان]زیپ دو طرفه of می تواند به سرعت گرما غیر ضروری را از بدن تخلیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Inside zip pocket. Multifunction pocket. Zipper closure . Fabric lining.
[ترجمه گوگل]جیب زیپی داخل جیب چند منظوره بسته شدن زیپ آستر پارچه ای
[ترجمه ترگمان] توی جیب زیپ جیب Multifunction پایان دار lining
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیپ (اسم)
zip, zipper

زیب دار (اسم)
zipper

زیب لباس (اسم)
zipper

انگلیسی به انگلیسی

• device used for fastening (pants, jackets, etc.)
a zipper is the same as a zip; used in american english. zipper is a trademark.

پیشنهاد کاربران

zipper ( n ) ( zɪpər ) =a thing that you use to fasten clothes, bags, etc. It consists of two rows of metal or plastic teeth that you can pull together to close sth or pull apart to open it.
zipper
Zipper و Zip یک معنی دارن
اما Zipper برای آمریکایی ها به کار میره و Zip برای افراد با لهجه بریتیش
زیپ
البته بعضی مواقع هم به معنی دهنتو ببند بکار میره که اینطوری گفته میشه:
zip your mouth

بپرس