خوراکی

/xorAki/

    dietary
    eatable
    eating
    edible
    internal
    nourishment

فارسی به انگلیسی

خوراکی دلچسب
goody

خوراکی شیرین
confections, sweetmeat

مترادف ها

food (اسم)
خورد، قوت، غذا، طعمه، خورش، اغذیه، خوراکی، خوان، خوردنی، خوراک، طعام، خواربار، توشه، اذوقه

meal (اسم)
غذا، طعمه، خوراکی، طعام، شام یا نهار، ارد بلغور

chow (اسم)
غذا، خوراکی، سگ خپله

comestible (اسم)
خوراکی، خوردنی

edible (صفت)
خوراکی، خوردنی، ماکول، خوش گوشت، چیز خوردنی

پیشنهاد کاربران

خوراکی به نوعی هله هوله را شامل می شود پس می توان از junk food استفاده کرد
Goodies
اگه میشه اینم بذارید من یادم نمیاد خانم معلممون چی بهش می گفت فکر کنم اسنک بود
Refreshments
Snacks
ماکول

بپرس