اتش

/~AtaS/

    fire
    discharge
    gunfire
    ardor
    pyro-

فارسی به انگلیسی

اتش اردوگاه
campfire

اتش افروز
one who kindles a fire, kindling, arsonist, fire brand, person who takes part in a masquerade and asks for alms or gifts, firebug

اتش افروزانه
incendiary

اتش افروزی
incendiarism, incendiary, arson

اتش افروزی کردن
fire, trash

اتش انگیز
incendiary, seditious

اتش بازی
bonfire, fireworks, pyrotechnic, fireworks, flreworks

اتش بزرگ
bonfire

اتش بس
cease-fire, truce, cease fire

اتش بس موقت
armistice

اتش به اختیار
[mil.] ready!

اتش پاد هوایی
flak

اتش پاره
devilish, naughty child, quarrelsome person, fire-brand, spark, firebrand, spitfire, fireball, [fig.] quarrelsome person, chit, ember, flare, goer, pestiferous

اتش پر شعله
bonfire

اتش پرست
fire-worshipper

اتش پرستی
fire-worship

اتش خاموش کن
fire extinguisher

اتش خانه
fire-box, locomotive, firebox, kiln

اتش خوار
phoenix, salamander, fire-eater

اتش درون سوز
smolder

مترادف ها

light (اسم)
پرتو، تابش، وضوح، مشعل، سو، اتش، اتش زنه، نور، چراغ، فانوس، کبریت، برق چشم، سرگرم کننده غیر جدی، لحاظ

fire (اسم)
تندی، تیر، حرارت، شلیک، حریق، اتش

ingle (اسم)
اتش، شعله، اتش منقل یا اجاق

پیشنهاد کاربران

اوت در ترکی به آتش میگویند ، نمیخوام بگم این کلمه ترکیه بلکه میخوام بگم ریشه مشترکی با پارسی داره
آتر و آتور و آذر ، ignay به اوستایی یعنی آتش ، ignition در انگلیسی با این ignay اوستایی همریشه است و واژه ای کهن است
الو یاalevکلمه ای ترکی به معنای شعله یا زبانه آتش هست
آتش گرفته شده از کلمه آتیش ترکی به معنای پرتاب هست که در میدان نبرد استفاده میشود بعدها با اختراع توپ و سلاح های گرم به شعله و آتش امروزی تغیر معنی هم داده. آتاک انگلیسی به معنای حمله و پرتاب از همین ریشه هست.
آتیْش = آت ( آتماق = انداختن ، پرتاب کردن ) یش ( پسوند مفاعله ) = پرتاب دو طرفه ، در جنگ های قدیمی دستور پرتاب گلوله های آتشی به هم دیگر به هم تیر انداختن ، شلیک به هم ، جرقّه ؛ شاید آتش بمعنای برافروخته فارسی باشد ولی در معنای اخیر ترکی است.
...
[مشاهده متن کامل]

ترکمنی Ot
قزاقی Ot
تاجیکی Otas ( اوتاش )
اویغوری ئوت

آتش: در سنسکریت آصره Aśra و آصره Aśara ( نابود کننده ) ؛ در اوستایی: آثره Aşra، آتَر Atar و آترش Atarsh؛ در پارتی و مانوی: آدور Adur؛ در سغدی: آتر Atar و در پهلوی: آدور Adur، آتور Atur و آتخش Ataxsh با همان معنی سنسکریت است. آتش نام نهمین روز هر ماه و نهمین ماه سال است.
البته ریشه ها و ستاک های دیگری هم هست مانند mar که امروز منسوخ شده و تنها مرداد ماه رو از این ریشه به یادگار داریم سو ، تو که واژه تب رو یا سو ، سو زدن یا سوختن رو از این ریشه داریم . که در ایران معنی
...
[مشاهده متن کامل]
آتش نمی دن منظور این هست که هر واژه ای که معنی آتش داد هم ریشه با آتش نیست ترکی هم نیست معادل سانسکریت داره هم خانواده هم بسیار در زبان های ایرانی داره که کاربردهای دیگر داره البته از نظر من فرقی نمیکنه که این واژه کجای باشه همه زبانها خوب هستن و زبان رو نمیشه قل و زنجیر کرد واژه ها از کشوری به کشور دیگر میرن و جلوشون رو نمیشه گرفت

آتش همانگونه که دوستان نوشتند واژه های بسیاری معنی آتش رو دارند مانند آگر ، آذر ، الو ، اور و. . . اما دقت بفرمایید همه از یک ریشه نیستن آتش یا آتیش
از ریشه تیج ، تیش ، به معنی نور ، درخشش و آتش است آگر از ریشه آگ هست و دقیقا همین معنی رو میده و آلو aloo هم با معنای نور ، آتش ، گرما ، سوختن ، آفتاب کاربرد داره البته. ریشه اور رو هم که واژه خورشید از این ریشه هست
...
[مشاهده متن کامل]

واژه آتش
معادل ابجد 701
تعداد حروف 3
تلفظ 'ātaš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: ātarš, ātaš] ‹آتیش، آدیش›
مختصات ( ~ِ بَ ) ( اِمر. )
آواشناسی 'AtaS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
حرف های خیلی درستی است.
دیدم بعضی از دوستان ترک زبان ادعا کردن کلمه آتش ترکی هست. متاسفانه آذری های ایران بعضی هاشون تحت تاثیر یه عده پانترک بی اصل و نسب حرف هایی میزنن بدون هیچ سند قابل اثبات، البته خودشون به نام خودشون سند
...
[مشاهده متن کامل]
درست میکنن ولی هیچ اعتباری نداره. پیشنهاد میشه به لغت نامه های ریشه شناسی کشور دوستشون ترکیه حداقل مراجعه کنن. اینم ریشه کلمه آتش در یکی از فرهنگ های ریشه شناسی کلمات در زبان ترکی استانبولی

اتش
منابع• https://www.nisanyansozluk.com/kelime/ateş
فایر:�اتش، اتیش
آتش
آتش = آت/هات، اش
آت/هات = دست
اش = ضمیر اشاروی
آتش = دستش
نام درست میشود ( آگ ) آگنی.
آتش = دستش
دست کی ؟؟
آتش = دست خدا
آتش = انترنت خدا
با آگ ( آتش ) میشود با خدا سخن گفت و با خدا در تماس و پیوند بود.
...
[مشاهده متن کامل]

آگ = آتش
آتش به شور آورنده و روش کننده همه هستی.
آتش ( گاه/وقت Time ) را به وجود میآورد.
آتش پیدا کننده هستی
آتش پیدا کننده گاه Time
گاه 🔄 آگ
شور 🔄 روش
آتش = دست خدا
آتش = انترنت خدا
آت = دست
آگ = آتش

قبله ٔ دهقان . [ ق ِ ل َ / ل ِ ی ِ دِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آتش است . ( برهان ) ( آنندراج ) . رجوع به مزدیسنا ص 184 شود. ( نقل از دکتر معین در حاشیه ٔ برهان ) :
یک قافله را روی سوی قبله ٔ تازی
یک طائفه را روی سوی قبله ٔ دهقان .
امیر معزی ( از آنندراج ) .
آتش یک واژه پارسی است.
در زبانهای آریایی:
گویش اوستایی: ĀTER, ATARSH ( آتر، اتَرش )
گویش پهلوی: ĀTUR, ATAXSH ( آتُر، آتَخش )
گویش پارسی نوین: ĀTASH, ĀZAR ( آتَش، آذَر )

...
[مشاهده متن کامل]

کُردی: AGIR ( آگر )
سانسکریت: ĀTHARVAN, EDHOS, HUTASH ( هوتَش )
زبان های دیگر خانواده هندواروپایی که واژگانشان از واژه آتش ریشه گرفته و ساخته شده:
ارمنی: AIREM
یونانی: AITHOS
لاتین: ATER ( به چم= سیاه، تیره )
فریزی کهن: EIT
ایرلندی کهن: AITH ( به چم= تنور )
پسگشت ( مرجع، reference )
POKORNY: 69
DELAMARRE: ( FEU ) 179
MACKENZIE: ( FIRE ) 114
BUCK: 71
AMINDAROV: ( FIRE ) 247
برهان قاطع: ۱۳ - ۱۴
لغت نامه دهخدا: ۶۵ - ۶۶
پسگشت:چنانکه در برگه 51 از نِبیگِ ( فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان پارسی ) آمده است.

اتش
مایه ٔ خرداد. [ ی َ / ی ِ ی ِ خ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آتش است باتوجه به اینکه خرداد نام یکی از آتشکده های معروف بوده است : همیشه تا بپرستند مایه ٔ کشمیرهمیشه تا بفروزند مایه ٔ خرداد. مسعودسعد ( دیوان چ یاسمی ص 128 ) .
" شید " که ویژگی خور است و به معنی رخشان و تابنده در اوستایی خْشَئته بوده است. خ ساکن پیش از "ش" در دگرگونی واژه سترده می آید؛ از این روی" خْشئته " به شیت و شید دیگر گشته است . نمونه های دیگر خْشَپَه است که شپ و "شب" شده است
...
[مشاهده متن کامل]

نیز اَخْش که به ریخت " آتش" در آمده است. نیز پَخْشَگ که به " پشه " دیگرگونی یافته است. نمونه ی دیگر وَخْش است، نام شهری در فرارود ( ماوراءالنّهر ) که بافته ای پر آوازه داشته است و به " وش "دیگر گون شده است "شید "را ، چونان ویژگی جم، در جمشید نیز بازمی یابیم. ) )
( ( چو خورشید بر گاه بنمود تاج ؛
زمین شد به کردار تابنده عاج ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 223. )

بستر سمندر ؛ کنایه از آتش باشد که آن را به عربی نار گویند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) ( مجموعه مترادفات ص 6 ) .
در گفتار لری میانکوه دزفول:
تَش = آتَش ( که هر دو یک واژه هستند )
واژه زیر هم پُر کاربرد هستند:
آگِر = آتش، حرارت، گرمای زیاد
گُر ( بسیار پرکاربرد ) = زبانه آتش، شعله
گُل ( آتش یا چراغ ) = روشنای و نور و زبانه آتش
...
[مشاهده متن کامل]

گُلنیدن = روشن کردن ( آتش، چراغ، لامپ و. . . )
اُل هَرد ( ت ) = سوختن زیاد، گرمای زیاد

آتش:پهلوی�taxŝ . در لکی و کردی آگِر و در لری در ریخت تَش
اتور. . . .
مرغ یاقوت پر ؛ کنایه از آتش است .
آتشیدن = آتش گرفتن
آتشاندن جایی/کسی/چیزی = به آتش کشیدن
آتش اسم پسرانه است.
واژه�آتَش ( ātaš ) �در زبان پهلوی�آتَخش ( ātaxš ) �و در�زبان اوستایی، �آتَرش ( ātarš ) �است. این واژه برگرفته از واژه اوستایی�آتَر ( ātar ) �و در�زبان سنسکریت�هوتش ( هوت اش ) �به معنی خورنده قربانی است. این واژه در پارسی میانه�آتُر ( ĀDUR یا ādar ) �و در فارسی امروزی�آذر�است. [۴]
...
[مشاهده متن کامل]

آتش را در پارسی امروزی و در لهجه های گوناگون به شکل های�آتش، آتیش، تش، آذیش، آذر، آگِر، آیِر، اَلُوو ( در برخی مناطق خراسان ) و…�می گویند. �آتیش�که تلفظ آتش در لهجه تهرانی و برخی لهجه های دیگر است نیز در زبان پهلوی�آدیشت�یا�آتیشت�و پس تر در فارسی دری�آذیش�بوده است. [نیازمند منبع]در فارسی تاجیکستان نیز به آن ''اُتش'' ( ( otas̆ ) ) و در کردی آور و آگر ( به کردی: ئاور و ئاگر ) و در زبان ترکی به آن اُت گفته می شود.
در ضمن این نام ریشه در ایران باستان دارد و در این شکی نیست.

در کوردی "ئاگر" و "ئاور" است
والا ما نفهمیدیم آتش اسم پسره یا دختر
سعیر
دوستانی که میگن این واژه ترکی هستش می تونن برن به ویکی واژه ترکی سر بزن و ببینن که نوشته ریشه: فارسی
این کلمه در زبان پهلوی:atur، اوستایی: athra، هندی اروپایی: at، کلدانی: ishatu، سومری: izi می باشد.
در بعضی زبان ها مثل زبان کردی به آن �آگر� گویند که ریشه آن کاملاً متفاوت با ریشه کلماتی چون آجر و آتش است.
آگر در زبان هندی اروپایی ak و در زبان هایی چون یونانی واژه akros که به معنی تیز و بلند است، فرم آتش تیز است و در هنر به آن شکل مثلث را نسبت می دهند.
آتَش یا تَش[۱] انرژی گرمایی و نور است که هنگام واکنش شیمیایی آزاد می شود و حاصل سوختن یا احتراق یک شی می باشد. آتش دارای زبانه و گرما و روشنایی است و بسته به ماده ای که مشتعل شده است، رنگ شعله ها و شدت یا اندازه زبانه های آن متفاوت است. برخی از شعله های آتش، مانند شعلهٔ یک شمع در حال سوختن، به اندازه کافی داغ هستند که اجزای یونش گازی داشته باشد و می تواند به عنوان یک پلاسما در نظر گرفته شود. [۲] اگرچه مخالفت هایی در جوامع علمی با این امر وجود دارد. [۳] کوچک ترین شکل آتش شعله نام دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

بسیاری از دانشمندان در گذشته آتش را یکی از چهار آخشیج ( عنصر ) اصلی تشکیل دهنده جهان می دانستند. در ایران آتش را بسیار محترم می داشتند و از این رو عده ای به اشتباه زرتشتیان آتش پرست شناخته شدند. به جز ایرانیان و زرتشتیان پیروان آیین های دیگر هم کمابیش برای این عنصر ارزش قائلند، چنان که پیروان بودا آتش را هرگز با فوت کردن خاموش نمی کنند.
ایمنی
به دلیل آسیب پذیر بودن انسان در برابر آتش یا دود آن، از گذشته کارهای زیادی برای افزایش ایمنی در برابر آتش و جلوگیری از به وجود آمدن ناخواسته آن صورت گرفته است. یکی از راه های کلی جلوگیری به وجود آمدن مثلث آتش است؛ مثلث آتش شامل اکسیژن، سوخت، حرارت و واکنش های زنجیره ای است.
ریشهٔ واژهٔ آتش:واژه آتَش ( ātaš ) در زبان پهلوی آتَخش ( ātaxš ) و در زبان اوستایی، آتَرش ( ātarš ) است. این واژه برگرفته از واژه اوستایی آتَر ( ātar ) و در زبان سنسکریت هوتش ( هوت اش ) به معنی خورنده قربانی است. این واژه در پارسی میانه آتُر ( ĀDUR یا ādar ) و در فارسی امروزی آذر است. [۴]
آتش را در پارسی امروزی و در لهجه های گوناگون به شکل های آتش، آتیش، تش، آذیش، آذر، آگِر، آیِر، اَلُوو ( در برخی مناطق خراسان ) و… می گویند. آتیش که تلفظ آتش در لهجه تهرانی و برخی لهجه های دیگر است نیز در زبان پهلوی آدیشت یا آتیشت و پس تر در فارسی دری آذیش بوده است. [نیازمند منبع]در فارسی تاجیکستان نیز به آن ''اُتش'' ( ( otas̆ ) ) و در کردی آور و آگر ( به کردی: ئاور و ئاگر ) و در زبان ترکی به آن اُت گفته می شود.
چیرگی بر آتش:چیرگی بر آتش یکی از نقاط عطف زندگی انسان بود که به مجموعه ای از تحولات انقلابی در زندگی آنان و تمایز آن ها از دیگر انسان سایان منجر شد. ساخت آتش به منظور گرما، پخت غذا و حفاظت صورت گرفت. پخت غذا باعث شد تا هضم و جویدن غذاها ساده تر شده و مقدار انرژی قابل دریافت از مواد غذایی افزایش بیابد که خود میزان زمانی را که انسان صرف پیدا کردن غذا می کرد، کاهش می داد. تعیین زمان دقیق تسلط انسان بر آتش کار ساده ای نیست. شواهدی از بر پا شدن آتش در بیش از یک تا یک و نیم میلیون سال پیش در آفریقای جنوبی و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار سال پیش در بین النهرین ( خاور میانه ) وجود دارد اما با توجه به روباز بودن این مناطق ممکن است این آتش ها محصول صاعقه و نه ساخت انسان باشند. در سال ۲۰۱۲ بقایای آتشی که حدود یک میلیون سال پیش افروخته شده بود یافته شد. این آتش در غار واندرورک در آفریقای جنوبی چیرگی گونه ای از انسان ها که به احتمال قوی انسان راست قامت ساخته شده بود. اما نخستین مدارک از وجود یک نظام پخت وپز غذا که شامل آتش، آتشدان و اجاق شود به حدود ۴۰۰ هزار سال پیش بازمی گردد. [۵]
آتش در اسطوره ها:در اساطیر باستان پرومتئوس آتش را از خدایان ربود و به انسان ها داد و به همین دلیل عقوبت سنگینی را به جان خرید تا آن جا که هر روز عقابی جگر او را می خورد. آتش نزد ملت های متمدن جهان باستان دارای ارج و احترام بسیار بوده است. در نزد هندوان پروردگار آتش آگنی نام داشت، یونانیان خدایگان آتش را �هستیا� ( Hestia ) الههٔ خانه و کاشانه می دانستند و رومیان، از آتش مقدس �وستا� ( Vesta ) به کمک باکره های وستایی در آرامگاهش در فوروم نگهبانی می کردند و چینیان، خدای آتش را �تسئووانگ� ( Tsao Wang ) می خواندند. ایزد آذر نیز در میان ایرانیان ستوده بود.
یهودیان به آتش توجهی ویژه دارند، زیرا که در باور ایشان ده فرمان با آتش فروفرستاده شد و یهوه خدای ایشان در کوه طور به مانند آتش به چشم موسی دیده شد. در تعبیر ایشان زبانه آتش زبان یهوه است. در بسیاری از ادیان و فرهنگ هایی که در آن ها قربانی کردن از جمله آیین های اصلی بوده، آتش نماد پاکی، پالایندگی یا ربوبیت است. البته در آیین مسیحیت آتش دوزخ از دیرباز در مقابل نور خدا و آسمان ها قرار داشته است. در قرآن از آتش جهنم و عذاب آتش یاد شده است و شیطان و جن از آتش بدون دود آفریده شده است.
آتش در ایران باستان:آتش یکی از عناصر چهارگانه ی مقدس در ایران باستان و در آیین مزدیسنی محسوب می شود که با آیین و مراسم خاصی در آتشکده ها از آن نگهداری می شده است. بنا بر روایاتی ( شاهنامه و سایر منابع ) هوشنگ از پادشاهان پیشدادی روزی در کوهستان ناگهان چشمش به ماری سیاه افتاد و پاره سنگی به سمت او پرتاب کرد. از برخورد آن با سنگی دیگر جرقه برجهید و آتش برافروخته شد. هوشنگ به همراهانش گفت که این جرقه فروغی ایزدی است و باید از آن پرستاری کرد. در فرهنگ ایران باستان آتش مردمان پاک را نمی سوزاند و داوری با آتش ( ور ) برای سنجش راست از دروغ از همین باور سرچشمه می گیرد. چنان که در داستان سیاوش برای آزمون پاکی، او می بایست از آتش می گذشت. هرودوت می نویسد که: ایرانیان به آتش به چشم یک ایزد می نگرند و هرگز آن را آلوده نمی کنند. حضور آتشدان در سنگ نگاره های آرامگاه داریوش و در نگاره های تخت جمشید و بر روی سکه ها نشان دهندهٔ نقش این عنصر در ایران باستان است. [
آتش در دین زرتشت:ایرانیان به چهار آخشیج ( عنصر ) آب، باد، خاک و آتش توجه بسیار داشتند و آن ها را می ستودند. در این میان آتش بیش از سه دیگر این آخشیج ها در میان ایرانیان جای داشت، از اینرو دیگر ملت ها گمان برده اند که خدای اینان آتش است. فردوسی در شاهنامه دربارهٔ باورمندی ایرانیان باستان به آتش چنین می گوید:
نیا را همی بود آیین و کیش پرستیدن ایزدی بود پیش
نگویی که آتش پرستان بُدند پرستندهٔ پاک یزدان بُدند
بدان گَه بُدی آتش خوبرنگ چو مر تازیان راست محراب سنگ
انواع آتش:ه باور ایرانیان باستان انواع آتش بر ۷ نوع است:
آتش عادی - که از سوختن انواع هیزم به وجود می آید و تولیدکننده نور و گرما و دود به صورت متداول خود است.
آتش مقدس - که از سوختن چوب های خوشبو و مقدس تولید می گردد و از هر گونه آلودگی حتی تنفس انسان های همجوار مصون است. این آتش نباید هرگز خاموش شود.
آتش ناپاک - که از سوختن انواع زباله ها و فضولات و اجساد تولید می شود.
آتش سبز - که در درون گیاهان به سوخت و ساز نباتی مشغول است. پس از مرگ گیاه ( گیاه خشک ) قابلیت سوختن همچنان در گیاه باقی است.
آتش درون - که در درون موجودات زنده وجود دارد. ایشان را زنده نگه می دارد و موجب گرمای تن موجودات زنده است.
آتش شیمیایی - که از فعل و انفعالات شیمیایی به وجود می آید و سوخت آن را ماده ای شیمیایی تشکیل می دهد.
آتش اتم - که در نهاد هر ماده نهان است و همچنین به آتش خورشید نیز اشاره ای دارد.
آتش آبی - که به نشانه ی آتش یخی دوستی چند عنصر.
منابع: لغتنامه دهخدا، تش بایگانی شده در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine این واژه در بسیاری گویش ها هم به جای آتش یا آتیش به کار می رود.
Verheest, Frank ( 2000 ) . "Plasmas as the fourth state of matter". Waves in Dusty Space Plasmas. Norwell MA: Kluwer Academic. p. 1. ISBN 0 - 7923 - 6232 - 2.
Stern, David P. "The Exploration of the Earth's Magnetosphere". Retrieved 28 May 2012.
M. Boyce. �ĀTAŠ�. ENCYCLOP�DIA IRANICA.
کاربرد آتش برای پخت غذا رادیو زمانه، مت کاپلان۷ برگردان از مقاله ای در نیچر Million - year - old ash hints at origins of cooking

آتش، گرما
یکی اَز روشهای ریشه یابی واژگان درهر زبانی، بررسی وجستجوی واژه در زبانهای هم ریشه و پسرعمو ی همان زبان است برابر این واژه را در زبانهای هندواُروپایی باید جستfire نمونه اش که هم وزن و هم ریشه و همانند این واژهای همگی به چم آتش، است
آگِر در زبان کردی = آتش - آذر - افروزش - همه از یک ریشه اند اَخگر - فروغ - همچنین هستندو جالبه که - فایِر - انگلیسی هم همانند اینها است چون همه از ریشه زبانهای آرین هستند
درادامه می توان گفت که
همچنین ریشه at باشکل دیگر آن یعنی az ( آز ) که هردو برگرفته از ریشه مادر az ( آذ یا آض ) می باشند علت دو گانگی شکل های azur یا azar و adur , adar, atur, atar را نیز مشخص می کند
اتش==هیر
آتش:
دکتر کزازی در مورد واژه ی آتش می نویسد : ( ( آتش در پهلوی آتخش ātaxš و در اوستایی آترش ātarš بوده است . ) )
( ( یکی آتشی برشده، تابناک؛
میانْ بادو آب از بَر ِتیره خاک. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 188 )
آتش:
دکتر سرامی در مورد واژه ی آتش می نویسد: ( ( داستان پیدایش آتش، کوتاه ترین داستان شاهنامه است که فردوسی احتمالا به عنوان واقعیتی که اتفاق افتاده است، آن را پذیرفته و در اثر خویش آورده است. این داستان گذشته از این که در توجیه پیدایش پاره ای از جهان آفرینش است راز و رمزی را در خود دارد. نمایش این واقعیت است که بسیاری از رویداد ها اتفاقی به وقوع می پیوندد. این جهان در عین حال که از راز پژوهش های دامنه دار، در رنج است، هر وقت خود بخواهد پرده از روی کار بر می گیرد و به افشای راز های خویش می پردازد. بر اساس این اسطوره، انسان فرزند آتش است زیرا این عنصر شکوفایی فرهنگ مادی و معنوی را فراهم آورده است. کار دین و دنیا هر دو از آن نظام و رونق یافته است. همچنین هوشنگ در کار کشتن اژدها ی اهریمنی است که به آتش اهورایی دست می یابد. درونمایه ی این روند نیز، درونمایه ی اساطیری است و می نمایاند که راه آمیختن با اهورا، آویختن با اهریمن است و بر این بنیاد می توان پنداشت که آتش پاداش اهریمن ستیزی هوشنگ است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( از رنگ گل تا رنج خار، دکتر قدمعلی سرامی، ۱۳۸۳، ص ۶۷. )

آتش کُشته: آتش خاموش شده، بالکنایه ظلم فراموش شده.
<< به که گرمی در و نیاموزیم
آتشِ کُشته برنیفروزیم
هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۷٠.
هیرا
هیراد باید معنی اسم آتش بده.
همیشه عاشق اسم هیرات یا همون هیراد بودم. دوس داشتم اسم پسرمو بزارم. . .
ههه. . . ای روزگار نامرد. . .
آتش که همان واژهٔ آذر است و واژه اوستایی آن"آتَر" و 'آدُر است و در پارسی میانه به آن آدُر گویند.
واژهٔ آتَش که در پارسی میانه آتَخش بوده، برگرفته از این واژه است
هیر
اذر
اتور
کلمه لری بختیاری آتش به معنی ::بزرگی که اجاق طایفه و ایل را روشن نگه می دارد
آ:بزرگ. رئیس. خان
تش::طایفه. آتش
تشمال::رئیس ایل
TashmaL
آتور
من اسم آتش رو کلاً اسم مردانه شنیدم و آتش تقی پور از آقایون بازیگره. . . . . .
فایر

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٦)

بپرس