نحالین، زیرانداز
teshk/یا / tesk kelh/ به گاور نر جوان یا گوساله نر تشک با کسره در حرف ( ت ) گفته می شود - در مقایل آن به گوساله ماده جوان talem/تلم با فتح ( ت ) گفته می شود
تشک به زبان سنگسری
نّلی neli
تُشَک
واژه ای ایرانی - تورانی ( تورَکی / تُرکی ) است و همریشه با :
دَشت : سرزمین پهن و گسترده
تَشت/ طَشت = زَرف ( ظَرف ) پهن و کم ژرف
به پارسی می توان به سورش های :
دَشَک ، تَشَک هم به کار بُرد.
... [مشاهده متن کامل]
پسوند - اَک در زمان های دیرینه نامساز بوده ولی در پارسی نو به مینش کوچکی می آید :
پسرک ، پوشَک ، کودَک ، کوچَک، . . .
ترکی از فعله دوشه مک d�şemek به معنی پهن کردن و گستراندن
رجوع به دوشک در دهخدا
تشک تغییر شکل یافته دوشک ترکی که دوشنک یعنی فرش و بسر و زیر انداز به تورکی
واژه ( تُشَک یا دُشَک ) واژه ای ایرانی است که از دو تکواژه ( دوش/توش/توز ) به همراه پسوند ( اگ /اک ) در زبان پهلوی - پارسی میانه ساخته شده است:
1 - واژه ( توز ) در زبان پهلوی به چمِ ( پوست، پوسته ) بوده است ( از کارواژه توختَن/دوختن ) .
... [مشاهده متن کامل]
نکته:واژه ( دوغ ) در زبان اوستایی به چمِ ( دوختن ) با واژگانِ ( دوشیدن، دوشیتَن، دوختن ) در زبان پهلوی - پارسی میانه، هممعنا و از یک ریشه می باشند. ( دوش ) از کارواژه ( دوغ/دوشیدن ) گرفته شده است. ( ن. ک. تاربرگِ واژه ( دوختن ) بخشِ پیشنهادها ) .
2 - پسوندِ ( اگ یا اک ) در زبان پهلوی.
چنانکه در رویه هایِ 83 و 147 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
تشک در زبان لری به معنی نور یا پرتو میباشد مثلا تشک هور یا تشک افتاو یعنی نور خورشید یا پرتو خورشید.
تُشَک/توشک/دُشک/دوشک: به معنای" زیرانداز رختخواب ". اصل این واژه ترکی است و در فارسی آن را به این چهار صورت می نویسند ولی امروزه تُشَک رایج تر از بقیه است.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۰۶. )
تِشک در زبان مازندرانی یعنی گاو نر .
تشک با کسره ت به معنی خورشید است در زبان ما
تِشک در گویش اردکان فارس به معنی خورشید است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)