incorporate (فعل)جا دادن، متحد کردن، امیختن، بهم پیوستن، ترکیب کردن، یکی کردن، ثبت کردن، داخل کردن، دارای شخصیت حقوقی کردنscore (فعل)حساب کردن، پرداختن، تحقیر کردن، علامت گذاردن، ثبت کردن، امتیاز گرفتن، به حساب آوردن، پوان اورد ن، با چوب خط حساب کردنput (فعل)به فعالیت پرداختن، بکار بردن، گذاشتن، ارائه دادن، انداختن، تعویض کردن، ترغیب کردن، تعبیر کردن، ثبت کردن، قرار دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردنnote (فعل)توجه کردن، ذکر کردن، یادداشت کردن، ملاحظه کردن، ثبت کردن، بخاطر سپردن، تذکاریه یادداشت کردن، نوت موسیقی نوشتنrecord (فعل)ضبط کردن، ثبت کردن، بایگانی کردن، نگاشتن، ضبط شدنenter (فعل)بدست اوردن، وارد شدن، در امدن، ثبت کردن، نام نویسی کردن، داخل شدن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، پا گذاشتن، تو آمدن، تو رفتنinscribe (فعل)محاط کردن، نوشتن، نقش کردن، ثبت کردن، حکاکی کردن، حجاری کردن روی سطوح و ستونهاscroll (فعل)ثبت کردن، طومار نوشتن، کتیبه نوشتنregister (فعل)نشان دادن، ثبت کردن، نگاشتن، در دفتر وارد کردن، منطبق کردنdocket (فعل)ثبت کردن
معنی فامیل ما در جایی ثبت نشده . ولی در گویش محلی به معنی منزلگاه تنها یاتک منزلگاه. . استاستوانیدنNotarizeضبط و ربط کردننگهداری کردن، نگهش کردن، بیان کردن، بیانور شدن، بیانور بودندفترینه کردن+ عکس و لینک